اهلبیت در آیینه گفتار و سیره عملی رسول اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
بیهقی از ابوسعید ساعدی راویت كرده است كه رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم به عباس رضیاللهعنه فرمود: ای ابوالفضل! فردا صبح تا من نیامدهام تو و فرزندانت از خانه بیرون نروید؛ زیرا با شما كار دارم. عباس رضیاللهعنه و فرزندانش منتظر ماندند تا رسولاكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم تشریف برد و پس از سلام و احوالپرسی گفت: نزدیك بیایید. وقتی آنان با هم نزدیك شدند، رسول خدا بر آنان قطیفهای (پارچهای) كشید و فرمود: «یارب هذا عمی و صنو أبی و هولاء أهل بیتی … »؛ پروردگارا! این عمویم و همزاد (به منزله) پدرم است و اینها اهلبیت من هستند، آنها را در برابر آتش دوزخ بپوشان همانگونه كه من آنها را زیر این پارچه پوشاندهام.(29)
از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم پرسیدند: آل تو چه كسانی هستند؟ فرمود: آل علی و آل جعفر و آل عقیل و آل عباس.(30) این روایت در منابع شیعی از جمله “بحارالانوار” با این الفاظ آمده است: «قلنا من أهلبیته [و فی نسخه أهلبیتك] قال: آل علی و آل جعفر و آل عقیل و آل عباس.» (31)
رسول اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم هنگام ورود به خانه فاطمه رضیاللهعنها میفرمود: «السلام علیكم أهلالبیت و رحمه الله و بركاته.» و هنگام ورود به خانههای همسران خویش نیز همین جمله را میفرمود. (32)
حضرت علی رضیاللهعنه روایت كرده است كه حضرت رسول پس از آنكه از پاكدامنی ماریه قبطیه رضیاللهعنها مطمئن شد فرمود: «الحمدلله الذی یصرف عنّا اهل البیت»؛ سپاس خدایی را كه زشتیها را از ما اهلبیت دور میدارد. (33)
به پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم گردنبندی هدیه دادند، فرمود: «والله لأضعنها فی رقبه أحب أهل البیت إلی»؛ به خدا سوگند این گردنبند را به گردن محبوبترین فرد اهلبیتم خواهم آویخت.(34) سپس آن را به گردن نوهاش امامه، دختر حضرت زینب و ابوالعاص، انداخت. (35)
همچنین در حق همسران و اهلبیت خود اینگونه دعا فرمودند: «اللهم اجعل رزق آلمحمد قوتاً»؛ خدایا روزی آلمحمد را به حد كفاف قرار بده. (36)
حضرت انس رضیاللهعنه میگوید: «بارها از رسول اكرم صلیالله علیهوآلهوسلم شنیدم كه میگفت: «والذی نفس محمد بیده ما أصبح عند آل محمد صاع حب و لا صاع تمر.» و إن له یومئذ تسع نسوه من الأزواج.»؛ سوگند به خدایی كه جان محمد [صلیاللهوعلیهوآله و سلم] در دست اوست، امروز نزد آل محمد یك صاع حبوبات یا خرمای خشك وجود ندارد. در حالی كه آنحضرت در آن وقت نُه همسر داشت. (37)
از عبدالله [ابن مسعود] نقل شده است كه رسولالله صلیالله علیه وآله و سلم فرمود: «ما أصبح فی آل محمد مد من طعام»؛ امروز نزد آلمحمد خوردنیای به مقدار یك مدّ (پیمانهای حدود 750 گرم) وجود ندارد. (38)
رسولالله صلیالله علیهوآلهوسلم در حق قومی از عرب كه مرتد شدند و شتران آنحضرت را كه خانواده ایشان از شیر آنها استفاده میكردند، به غارت بردند، دعای بد كرد و فرمود: «اللهم عطّش من عطّش آل محمد اللیلة»؛ خدایا كسانی را كه امشب آل محمد را تشنه نگهداشتند (و از نوشیدن شیر محروم كردند) تشنهكام كن.(39)
از رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم پرسیدند: چگونه بر شما اهلبیت درود بفرستیم؟ فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و علی أزواجه و ذریته.» (40)
در این روایت آلمحمد به «ازواج و ذریه» تفسیر شده است.
آنگاه كه حضرت عباس رضیاللهعنه درباره برخورد دوگانه قریش با وی نزد آنحضرت شكوه كرد، آنحضرت فرمود: «ما بال أقوام یتحدثون فإذا رأوا الرجل من أهلبیتی قطعوا حدیثهم …»(41)؛ چرا گروهی از مردم هنگامی كه مشغول بحث و گفتوگو هستند با دیدن مردی از اهلبیت من سخن خود را قطع میكنند؛ به خدا سوگند كه ایمان در قلب كسی وارد نخواهد شد تا آنان را به خاطر خویشاوندی من دوست ندارد.
به أم هانی، دختر ابوطالب، (خواهر حضرت علی) گفتند: برای نجات خود در روز قیامت بكوش و خودت عمل كن، زیرا قرابت با پیامبر چیزی از تو دفع نخواهد كرد. أمهانی ماجرا را به پیامبر گفت، آنحضرت فرمود: «ما بال أقوام یزعمون أنّ شفاعتی لاتنال أهلبیتی و أن شفاعتی تنال حاء و حكم»؛ چرا عدهای گمان میكنند كه شفاعت من به اهلبیتم نمیرسد، حال آنكه قبیلههای «حاء و حكم» نیز از شفاعت من بهرهمند خواهند شد.(42) در این حدیث رسولاكرم أمهانی را از اهلبیت خود شمرده است.
قال رسولالله صلیالله علیهوآلهوسلم: «إنّ إلهی اختارنی فی ثلاثه من أهل بیتی علی و حمزه و جعفر»؛ خداوند مرا با سه نفر از اهلبیتم برگزیده است: علی، حمزه و جعفر.(43)
از این روایات ثابت میشود كه اهلبیت نبوی چند نفر انگشتشمار نبودند؛ بلكه پیامبر، همسران و خویشاوندان نزدیكش مانند حضرت حمزه، عباس، جعفر و دیگران را از مصادیق اهلبیت دانسته است و این پندار كه اصطلاح «اهلبیت» فقط به اهل كساء اختصاص دارد بیاساس است.
كاربرد واژه آلبیت در عرف صحابه
واژه آل و اهل در عرف صحابه و یاران پیامبر نیز برای همسران رسولالله صلیالله علیهوآلهوسلم به كار میرفت و بسیار معروف بود. در اینجا به نمونههایی از آن اشاره میكنیم:
عن أبیأمامه قال: «ما كان یفضل عن أهل بیت النبی خبز الشعیر»؛ أبیأمامه میگوید: از سفره اهلبیت پیامبر یك تكه نان جو هم اضافه نمیماند.(44)
از ابنعباس رضیاللهعنه نقل شده است: «كان رسولالله صلیالله علیهوآلهوسلم یبیت اللیالی المتتابعة طاویاً و أهله لایجدون عشاء»؛ رسولالله صلیالله علیه و سلم شبهای متوالی گرسنه میماند و اهل او شام شب نداشتند.(45)
از أمالمؤمنین عایشه رضیاللهعنها نقل شده است: «إن كنّا آلمحمد لنمكث شهراً ما نستوقد بنار»؛ یك ماه بر ما آلمحمد میگذشت و آتشی [برای پخت و پز] روشن نمیكردیم.(46)
عن أبیهریرة قال: «ما شبع رسولالله و أهله ثلاثاً تباعاً من خبز البر.» (47) و در روایتی دیگر آمده است: «ما شبع آلمحمد من خبز بّر»؛ آلمحمد هرگز در طول زندگی از نان گندم سیر نخوردند.(48)
قال حذیفة: «بت بآل رسولالله لیلة …» حذیفه میگوید: یك شب در خانه آل رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم ماندم … .(49)
حذیفه رضیاللهعنه در این حدیث داستان ماندن خود در خانه حضرت عایشه رضیاللهعنها و استفاده از محضر رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم را تعریف میكند.
بنابراین ثابت شد كه كاربرد واژههای «اهلبیت»، «آل محمد» و «آلبیت» برای همسران پیامبر، در میان صحابه شناخته شده بود.
اهلبیت از زبان اهلبیت
با تأملی در گفتار خود اهلبیت، مصادیق اهلبیت بیشتر روشن میشود و به مصداق مقوله «أهلالبیت أدری بما فی البیت»، آنان از هر شخص دیگری نسبت به این موضوع آگاهتر بودند.
حضرت علی رضیاللهعنه فرمودهاند: «و كان رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم إذا أحمر البأس و أحجم النّاس، قدم أهلبیته فوقی بهم أصحابه حر السیوف و الأسنة. فقتل عبیدة بن الحارث یوم بدر، و قتل حمزة یوم أحد، و قتل جعفر یوم مؤتة»؛ هر وقت كارزار شدت میگرفت و مردم عقبنشینی میكردند، رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم اهلبیت خود را پیش میانداخت و بدانان اصحاب خود را از سوزش نیزهها و شمشیرها حفاظت میكرد. چنانكه عبیده بن حارث در جنگ بدر، حمزه در جنگ احد و جعفر در جنگ موته به شهادت رسیدند.» (50)
حضرت علی رضیاللهعنه در این گفته به اهلبیت بودن عبیده و حمزه و جعفر رضیاللهعنهم تصریح كرده است.
عبدالمطلب بن ربیعة بن حارث بن عبدالمطلب میگوید: من و فضل فرزند عباس نزد رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم رفتیم و از او خواستیم تا ما را به شغل جمعآوری صدقات بگمارد تا از این طریق بتوانیم با دستمزدی كه دریافت میكنیم ازدواج كنیم. آنحضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «صدقه (زكات) برای آلمحمد مناسب نیست؛ زیرا چرك [اموال] مردم است». سپس دستور داد تا از طریق تسهیلات خمس به پرداخت مخارج ازدواج آنان اقدام شود.(51)
این حدیث دلالت دارد كه پسرعموهای پیامبر، آل او هستند، كه صدقه بر آنان حرام است.
خلّال با اسناد خودش از أبیملیكه روایت كرده است كه خالد بن سعید بن عاص سفرهای از غذاهای زكاتی برای عایشه رضیاللهعنها فرستاد، ایشان آن غذاها را بازگرداند و گفت: «إنّا آلمحمد لاتحل لنا الصدقة»؛ برای ما آلمحمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم صدقه (زكات) حلال نیست.(52)
حضرت علی بن موسیالرضا رضیاللهعنه فرمود: نگاه محبتآمیز به سوی ذریه ما عبادت است. پرسیدند: ای فرزند رسولخدا! آیا نظر به سوی امامان از شما عبادت است یا نظر به سوی همه ذریه پیامبر؟ فرمود: «بل النظر إلی جمیع ذریة النبی عباده»؛ نظر به سوی همه ذریه پیامبر عبادت است.(53)
این فرموده حضرت علی بن موسیالرضا بیانگر آن است كه جمیع ذریه پیامبر اهلبیت او هستند و به همین دلیل نظر محبتآمیز به سوی آنها عبادت است.
نجدة طی نامهای از ابنعباس رضیاللهعنهما استفسار نمود كه سهم ذویالقربی از آنِ چه كسانی است؟ ابنعباس در پاسخ گفت: «هو لنا أهلالبیت»؛ این سهم مال ما اهلبیت است. (54)
این گفته ابنعباس مؤید این نظر است كه فرزندان حضرت عباس عموی آنحضرت نیز خود را مصداق اهلبیت میدانستند.
اقسام اهلبیت
بعضی از علما گفتهاند كه بیت سه نوع است: بیت نسب، بیت سكنی و بیت ولادت. بدین ترتیب مؤمنان بنیهاشم اهلبیت نسبی رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم هستند؛ همسران آنحضرت اهلبیت سكنی هستند؛ و فرزندان و ذریه ایشان اهلبیت ولادت و نسل ایشان هستند.
بنابراین، اهلبیت نبوی سه گروهاند: 1). خویشان نزدیك، 2). همسران، 3). ذریه و فرزندان. كه بارزترین مصداق آن اهل كساء هستند و آنان گل سرسبد عترت نبوی میباشند.
در كتاب «الصواعق» آمده است كه لفظ بیت در آیه شامل بیت نسب و بیت سكنای پیامبر است. نظر زمخشری و بیضاوی نیز همین است.(55)
در منابع روایی فریقین روایاتی وجود دارد دال بر اینكه این هر سه گروه از اهلبیت نبوی هستند، در این جا به یكی دو روایت اشاره میشود:
شیخ مفید آورده است: رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «فضل عشیرتی و أهلبیتی و ذریتی كفضل الماء علی كل شیء»؛ برتری خویشاوندان و اهلبیت و ذریه من، مانند برتری آب بر هر چیز دیگر است.(56)
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «محبة أهلبیتی و عشیرتی و ذریتی یستكمل الدین»؛ محبت اهلبیت و عشیره و ذریه من دین را كامل میكند. (57)
نقل شده است كه رسولالله صلیالله علیهوآله وسلم فرمودند: «اللهم صلّ علی محمد النّبی و أزواجه أمهات المؤمنین و ذرّیته و أهلبیته كما صلّیت علی ابراهیم».(58) آلبانی گفته است: احمد و طحاوی این حدیث را با سند صحیح آوردهاند.(59)
در این روایات سه واژه «أهل، عشیرة و ذریة» به كار رفته است و با حرف «واو» كه در زبان عرب نشانه مغایرت و تفاوت است، بین آنها فاصله گذاشته شده است؛ یعنی این سه واژه با هم تفاوت دارند. و از آنجا كه میان واژه «اهلبیت» و «ذریه و ازواج» و«عشیره» نسبت عموم و خصوص وجود دارد و در این روایات عطف عام بر خاص و بالعكس صورت گرفته است، طبق قاعده عطف، نتیجه میگیریم كه منظور از اهلبیت در حدیث اول و دوم ازواج و در حدیث سوم عشیره است، به تعبیر دیگر واژه اهلبیت، یك كلی است كه زیر مجموعه آن همسران، عشیره و ذریه آنحضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلم هستند.
ابنقیم گفته است: درباره عطف دو روش وجود دارد:
1ـ آوردن خاص قبل یا بعد از عام، قرینهای است دال بر اینكه مراد از عام انواع دیگری است كه در متن نیامده است.
2ـ خاص دو بار تكرار شود، یك بار به سبب خاص بودنش و بار دیگر به سبب آنكه تحت اسم عام داخل است، چنانكه خداوند فرموده است: «و إذ أخذنا من النّبیین میثاقهم و منك و من نوح و إبراهیم و موسی و عیسی بن مریم» [أحزاب: 7].
«و من كان عدواً لله و ملائكته و رسله و جبریل و میكال فإنّ الله عدوّ للكافرین» [بقره: 98].(60)
میانه ترین گزینه
به حكم «إیاك و الغلّو فی الدین»(61)، و به مقتضای «الحسن بین السیئتین»، باید میانهترین نظریه را برگزینیم و از افراط و تفریط پرهیز كنیم. به گفته شاعر: علیك بأوساط الأمور فإنّها/ نجاة و لا تركب ذلولاً و لا صعباً.
درباره اهلبیت سه جهتگیری وجود دارد:
1ـ تفریط و بیعنایتی در حق آنان (= ستمپیشگان)؛
2ـ افراط و زیادهروی (= غُلات)؛
3ـ میانهروی و انصاف (= عدالتپیشگان).
با توجه به مباحث پیشین، میانهترین گفتار و نتیجه كلی نصوص قرآن و حدیث این است كه همسران و فرزندان و خویشاوندان مؤمن رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم از نسل عبدالمطلببن هاشم اهلبیت ایشان هستند.
این دیدگاه با قرآن، سنت، فهم صحابه و تعامل اهلبیت همخوانی دارد و از افراط و تفریط به دور است.
ابنجزی میگوید: اهلبیت پیامبر عبارتند از: ازواج، ذریه و خویشاوندانش، مانند عباس و علی و همه كسانی كه صدقه بر آنها حرام است.(62)
بنابراین كسانی كه همسران رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم را از اهلبیت ایشان نمیدانند، مفاد آیات قرآن را مورد توجه قرار ندادهاند، و آنان كه منكر فضیلت عترت نبوی هستند یا ذریه فاطمی را از اهلبیت نمیدانند، به فرمودههای رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم ارج ننهادهاند.
اقوال مفسران
امام رازی در خصوص آیه تطهیر گفته است: «برترین نظریه این است كه اهلبیت، ازواج و اولاد رسولالله صلیالله علیهو آلهوسلم هستند، و حسنین و حضرت علی نیز بنابر معاشرت با فاطمه از اهلبیت نبوی هستند.» «خطاب مذكر نیز برای آن است كه مردان و زنان اهلبیت را در برگیرد.»(63)
علامه قرطبی میگوید: «آنچه از آیه مستفاد میشود این است كه آیه عام است و جمیع اهلبیت اعم از ازواج و دیگران را در برمیگیرد.»(64)
علامه آلوسی در تفسیر «روحالمعانی» نوشته است: «ازواج و اولاد رسول ـ اهل كساء ـ در اهلبیت داخل هستند.»(65)
علامه قاضی ثناءالله عثمانی پانیپتی نوشته است: «تخصیص مفاد آیه به زنان پیامبر درست نیست، همچنان كه اختصاص آن به 4 نفر [حضرات فاطمه و علی و حسن و حسین] نیز صحیح نیست، زیرا مخالف با عرف و لغت عرب است و روی سخن در آیه با همسران رسولالله صلىاللهعلیهوسلم است. حق این است كه آیه، جمیع اهلبیت را در بر میگیرد، گرچه سیاق كلام در مورد همسران پیامبر صلیالله علیهو آلهوسلم است.»(66)
علامه قمی مفسر برجسته شیعی در تفسیر آیه تطهیر گفته است: «إنّما یرید الله …»، خداوند میخواهد رجس یعنی گناهی را كه آبروی شما را لكهدار كند از شما دور كند. این جمله مستأنفه در بیان علت و سبب امر و نهی زنان پیامبر است. (الذنب المدنس لعرضكم و هو تعلیل لأمرهن و نهیهن للإستئناف.)(67)
علامه شاه عبدالعزیز دهلوی نوشته است: «محققین اهلسنت برآنند كه هرچند این آیه در مخاطبه ازواج واقع است، اما به حكم «العبرة لعموم اللفظ لا لخصوص السبب»، جمیع اهلبیت در این بشارت داخلند و جناب پیغمبر كه این دعا در حق چهار نفر موصوف فرمود، نظر به خصوص سبب بوده [است].»(68)
وجوب محبت اهلبیت
از دیدگاه اهلسنت، محبت و احترام اهلبیت نبوی واجب است؛ حتی بعضی آن را جزو اصول دین میشمارند. علمای ما تصریح كردهاند كه شایسته است ساكنان شهر پیامبر نیز به خاطر همجواری رسولالله صلىاللهعلیهوسلم مورد اكرام و احترام قرار گیرند، چه رسد به ساكنان بیت نبوی و ذریهاش كه از خون و گوشت او بودند.
علامه ابوبكر محمد بن حسن الاجری گفته است: «دوستی با اهلبیت بر هر فرد مؤمن واجب است؛ دوست داشتن بنیهاشم یعنی علی بن أبیطالب و اولادش و فاطمه و فرزندانش و حسنین و فرزندانشان و جعفر طیار و حمزه و عباس و اولادشان رضیاللهعنهم لازم است.»(69)
علامه صدیق حسنخان بخاری میگوید: «اهلسنت به فضایل آلنبی معترفاند و در حق صحابه نیز كوتاهی نمیكنند و دامن عدل و انصاف را رها نمیكنند و میانهروترین گروه هستند.»(70)
محمد بن صالح میگوید: «از اصول شناختهشده اهلسنت است كه آلبیت رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بنا بر ایمان و خویشاوندیشان با رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم دوست بداریم.»(71)
امام شافعی گفته است: «إذا فی مجلس نذكر علیاً/ و سبطیه و فاطمة الزكیة/ یقال تجاوزوا یا قوم هذا/ فهذا من حدیث الرافضیة/ برئت إلی المهیمن من أناس/ یرون الرفض حب الفاطمیة»؛ هرگاه در مجلسی از علی و حسنین و فاطمه پاكنژاد سخن بگوییم، میگویند اینها گفته رافضیان است. من از كسانی كه دوستی فاطمیه را نشانه رافضی بودن میدانند به پیشگاه خدا اعلام برائت میكنم.
ابوالفضل واعظ چه خوش سروده است: «حب آلالنبی خالط عظمی/ و جری فی مفاصلی فاعذرونی/ أنا والله مغرم بهواهم/ عللونی بذكرهم عللونی»؛ دوستی آلنبی با مغز استخوانم عجین شده و در مفاصلم جریان دارد، لذا مرا معذور دارید. به خدا سوگند كه من به عشق و محبت آنان مبتلا شدهام و بدون از یاد آنان آرام نمیگیرم، پس مرا با یاد آنان تسلی دهید.(72)
امام رازی در تفسیركبیر میگوید: «اهلسنت بحمدالله بر كشتی محبت آلمحمد سوار هستند و به ستارگان اصحاب نبی، چشم دوختهاند، و از خداوند امید دارند كه در دنیا و آخرت به سلامت و سعادت نایل آیند.»(73)
سیره الگویی اهلبیت
اهلسنت بر این باورند كه بزرگان اهلبیت (اعم از آنان كه به ائمه یازدهگانه معروفاند و دیگران) به معتقدات خالص اسلام كه از ناحیه جد بزرگوارشان رسیده است پایبند بودند و به سبب انتساب با پیامبر، فخرفروشی نمیكردند؛ بلكه بیش از دیگران، متواضع و فروتن بودند و خود را فردی از افراد امت میدانستند كه بر اساس علم و عمل، تقوا و اخلاق نیكو سزاوار احترام و امتیاز بودند.
در اینجا شمهای از احوال و سیره عطرآگین اهلبیت نبوی را با اقتباس از كتاب «المرتضی» اثر گرانسنگ علامه سیدابوالحسن حسنی ندوی رحمهالله میآوریم:
حضرت علی رضیاللهعنه مجموعاً چهارده پسر و هفده دختر داشت كه نسل او از میان پسران، فقط از پنج فرزند ادامه یافت كه عبارتند از: حسن، حسین، محمدبنحنیفه، عباس و عمر.(74)
چهار تن از فرزندان حضرت علی از بطن امالبنین و دو تن از بطن لیلی بنت مسعود، در میدان كربلا، همراه برادرشان حضرت حسین به شهادت رسیدند.(75)
سعید بن مسیب رحمهالله میگوید: كسی را پرهیزكارتر از علی بن حسین [زینالعابدین] ندیدم.(76)
نسل حضرت حسین رضیاللهعنه فقط از زینالعابدین رضیاللهعنه تداوم یافت، فرزندش محمدباقر و فرزند او جعفر صادق و فرزند او موسیبن جعفر كاظم و فرزندش علیالرضا، همگی در بردباری، پاكدامنی و كرامت نفس، اسوه و نمونه بودند.
امام جعفر صادق به عبادت خدا و یاد او مشغول بود و گوشهنشینی و بیرغبتی به دنیا و دوری از منصبهای دنیوی را بر ریاست و حكومت ترجیح میداد.(77)
امام موسی بن كاظم رضیاللهعنه مردی سخی و بردبار بود. هرگاه اطلاع مییافت كه كسی در حق او بدی میكند برایش مبلغی پول میفرستاد.(78)
خاندان رسولالله صلیالله علیهوآلهوسلم نسبت به نسبی كه آنها را با آنحضرت پیوند میداد بسیار غیور و محتاط بودند و از این نسبت در منافع دنیوی استفاده نمیكردند.
حضرت حسن بن علی رضیاللهعنه هنگامی كه به بازار میرفت از فروشندهای خرید میكرد كه او را نشناسد و میگفت: «دوست ندارم در برابر كالایی بیارزش از موقعیت خود و خویشاوندی با رسولالله صلیالله علیهوآلهوسلم سوءاستفاده كنم.»
از حضرت علیالرضا بن موسیكاظم رضیاللهعنهم نیز روایتی به همین مضمون نقل شده است.(79)
بیزاری از افراط در محبت
اهلبیت دوست نداشتند در محبت آنها غلو و افراط شود. از امام زینالعابدین رضیاللهعنه نقل شده است كه فرمودند: «ای مردم عراق! با ما به خاطر اسلام، محبت ورزید و ما را از رتبه واقعی ما بالاتر نبرید.»(80)
همه بزرگان اهلبیت، از غلو و افراط در محبت خویش منع كردهاند، تا جایی كه امیرالمؤمنین حضرت علی رضیاللهعنه عدهای از غالیان را كه در حق او غلو میكردند در آتش سوزاند.(81) از ایشان نقل شده است: «دو گروه در مورد من به هلاكت میرسند، دوستان افراطكننده و دشمنان تجاوزگر.»(82)
ابوحمزه ثمالی از ابوجعفر (امام باقر رضیاللهعنه) نقل میكند كه فرمود: ای اباحمزه! علی را از مقامی كه خدا به او داده پایین نیاورید و از آن نیز بالا نبرید.(83)
حضرت امام جعفر صادق رضیاللهعنه فرمودند: «گروهی بر من دروغ بربستند، خداوند آنان را از طعم گرمی آهن [سوزش شمشیر] بچشاند. سوگند به خدا كه ما جز بندگان كسی كه ما را آفریده و برگزیده است نیستم. توان هیچ نفع و ضرری نداریم. اگر خداوند بر ما رحم كند بنا بر لطف و مرحمت اوست، و اگر ما را شكنجه كند بر اثر گناهان ماست. به خدا سوگند كه ما هیچ حجتی بر خدا نداریم و هیچ برائت و معافیتی نداریم […] وای بر آنان چرا به دروغ چیزهایی را به ما نسبت میدهند، خداوند نفرینشان كند. همانا آنان خدا را و رسولش را در قبر و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسنین و علی بن حسین و محمد بن علی علیهمالسلام را آزردهاند، و اینك من كه از گوشت و پوست رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم هستم، بر اثر سخنان دروغی كه به من نسبت دادهاند از بیم خدا در بستر، خواب و آرام ندارم. به خدا پناه میبرم و اعلام برائت میكنم از سخنانی كه فلانی و فلانی به من نسبت دادهاند… .»(84)
در جایی دیگر فرمودهاند: «قومی گمان میكنند كه من امام آنها هستم، به خدا سوگند كه من امام آنان نیستم، خدا نفرینشان كند. آنان گفته مرا بر خلاف مقصودم تفسیر میكنند و میگویند: منظورش این بوده است. بدانید كه من امام كسی هستم كه از من پیروی كند.»(85)
علامه آلوسی رحمهالله گفته است: «مردم درباره اهلبیت و اصحاب پیامبر در دو طرف افراط و تفریط قرار دارند، صراط مستقیم مابین این دو راه است. خداوند ما را بر صراط مستقیم ثابت و استوار نگهدارد.»(86)
اعتراف به فضایل خلفای سهگانه
اهلبیت همواره فضیلت و خدمات سه خلیفه راشد را یادآور میشدند. یحیی بن سعید میگوید: «عدهای از مردم عراق نزد امام زینالعابدین آمدند و نسبت به ابوبكر و عمر و عثمان رضیاللهعنهم كلمات ناشایستی گفتند. حضرت زینالعابدین به آنها گفت: «گواهی میدهم كه شما از كسانی نیستید كه خداوند در حق آنها فرموده است: «والذین جآؤوا من بعدهم یقولون ربّنا اغفرلنا و لإخواننا الذین سبقونا بالإیمان و لاتجعل فی قلوبنا غلاً للذین آمنوا ربّنا إنّك رءوف رحیم»[حشر: 10]. سپس آنها را از محضر خود بیرون راند.»(87)
محمد بن اسحاق روایت كرده است كه حضرت محمد باقر رضیاللهعنه فرمود: «هر كس فضیلت ابوبكر و عمر رضیاللهعنهم را نداند از سنت چیزی نمیداند.»(88)
محبان واقعی اهلبیت
بدون تردید آلمحمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم حق ویژهای بر امت اسلامی دارند كه تنها با ادعای محبت زبانی ادا نمیشود، بلكه محبان واقعی كسانی هستند كه از سیره و روش عملی و اخلاقی آلنبی پیروی كنند. حضرت امام باقر رضیاللهعنه فرموده است: «ای جابر! آیا كافی است كه كسی بگوید: علی را دوست دارم و در میدان عمل، فعال نباشد؟ ولایت ما جز با عمل و پرهیزكاری میسر نخواهد شد.»(89)
حضرت امام صادق رضیاللهعنه میفرماید: «ولایت ما بدون از عمل و پرهیزكاری سودی ندارد.»(90)
همچنین امام صادق نقل كرده است كه پدرش فرمود: «خداوند نمیپذیرد كه كسی از محبت گروهی دم زند و بر خلاف عمل آنان رفتار كند و با این حال، روز قیامت با آنها در یك منزل فرود آید؛ به رب كعبه سوگند كه هرگز چنین نخواهد شد.»(91)
حضرت امام باقر رضیاللهعنه میفرماید: «نشانههای محبان ما عبارت است از: تواضع، خشوع، امانتداری، كثرت یاد خدا، كثرت روزه و نماز، نیكی به والدین، مراقبت از همسایگان فقیر و … .»(92)
همچنین فرمودند: «كسی كه مدعی محبت پیامبر و اهلبیت او باشد و از كردار آنان پیروی نكند و با مساكین مجالست نكند، دروغگو است.»(93)
ویژگیهای اهلبیت
1ـ مصرف زكات برای آنان حلال نیست. رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند: «إنّ الصدقه لاتحل لآل محمد»؛ زكات برای آلمحمد حلال نیست.(94)
2ـ به موجب آیه 41 سوره انفال و آیه 7 سوره حشر، یك سهم از خمس غنیمت و «فئ» به آنان اختصاص دارد.
3ـ برتری نسبی. رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: خداوند از نسل اسماعیل «كنانه» را برگزید، و از نسل كنانه قریش را برگزید، و از میان قریش بنیهاشم، و از میان بنیهاشم مرا برگزید.(95)
4ـ فضایل وارده درباره هر یك از اهلبیت به طور جداگانه.
5ـ وجوب محبت اهلبیت.
6ـ حق درود بر اهلبیت.
عقیده اجمالی اهلسنت درباره اهلبیت
اهلسنت به تمام اهلبیت اعم از همسران، فرزندان و خویشاوندان مسلمان پیامبر محبت و ارادت دارند و هر یك را در جایگاهی قرار میدهند كه شایسته آنان است. منصفانه و بدون دخالت دادن احساسات در مورد آنان قضاوت میكنند و در حق هیچ یك از اهلبیت و خویشاوندان مسلمان رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم كوتاهی نمیكنند. با آن دسته از اهلبیت كه به شرف مصاحبت رسول اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نایل آمده، بر اساس ایمان و تقوا و بر اساس صحابی بودن و خویشاوندی با رسولالله محبت دارند، و با آنان كه به شرف مصاحبت پیامبر نایل نشدند، بر اساس ایمان و تقوا و خویشاوندی با پیامبر محبت میورزند، و عقیده دارند كه شرافت نسبی، تابع ایمان است، كسی كه به هر دو فضیلت دست یافته است از دو جنبه مورد احترام است و كسی كه به ایمان توفیق نیافته است، نسبش او را به جایی نمیرساند: «من بطاء به عمله لمیسرع به نسبه»؛ كسی كه در میدان عمل عقب مانده باشد نسبش او را پیش نمیبرد.(96)
ویژگی عقیده اهلسنت، اعتدال و میانهروی است؛ زیرا عدهای اهلبیت را فقط به چهار نفر، و عدهای ـ مانند اسماعیلیهـ به هفت نفر، و گروهی دیگر به افرادی بیشتر و كمتر و عدهای فقط به نسل حسینی منحصر میدانند و اولاد حضرت حسن رضیاللهعنه را از اهلبیت نمیشمارند. اما اهلسنت، با دیدی وسیع و فراگیر، به همه اهلبیت و ذریه پیامبر ارادت دارند و توصیه رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در حق آنان با جان و دل پذیرفتهاند. آنان محبت قلبی خود را به امهاتالمؤمنین و همسران پاكیزه آنحضرت، به فاطمه زهرا، بانوی زنان بهشت، شیر خدا؛ علی مرتضی، سروران جوانان بهشت؛ حسن مجتبی و حسین باصفا، و فرزندانشان كه در میدان كربلا شجاعانه از سنت جدشان پاسداری كردند، نثار میكنند.
امام عبدالقاهر بغدادی، ضمن شرح عقیده اهلسنت درباره اهلبیت نبوی مینویسد: «اهلسنت به موالات حسن و حسین و اسباط (نوادگان) معروف رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم امثال حسن بن حسن، عبدالله بن حسن و علی بن حسین ـ زینالعابدین ـ محمد بن علی بن حسین معروف به باقر، جعفر صادق، موسی بن جعفر، علی بن موسیالرضا رضیاللهعنهم قایل هستند. همچنین با سایر فرزندان حضرت علی از جمله عباس، عمر و محمد بن حنیفه و همه كسانی كه از شیوه پدران طاهر خود پیروی كردهاند و از راه آنان منحرف نشدهاند محبت میورزند.»(97)
جان كلام آنكه محبت اهلبیت پیامبر جزو ایمان اهلسنت است؛ از این جاست كه كتابهایشان از فضایل و مناقب اهلبیت سرشار است و نویسندگان اهلسنت گنجینه روایی مربوط به فضایل اهلبیت را در پاسخ و رد خوارج و نواصب گردآوری نمودهاند. به گفته یكی از پژوهشگران شیعه: «جالب توجه آن است كه در این نقل فضایل و در میان گردآورندگان آثار سدههای پیشین، تلاش عالمان اهلسنت و جماعت اگر از تلاش عالمان شیعی مذهب افزونتر نبوده، دست كم با آنان برابری داشته است. گواه، آنكه امروز مجموعه درخور توجهی از كتابهای حدیث گردآمده به همت عالمان اهلسنت را در اختیار داریم كه یا همگی به فضایل اهلبیت مربوط میشود و یا دست كم بخشی از آن بدین مهم پرداخته است.»(98)
وظیفه ما در برابر اهلبیت
وظیفه ما، در برابر اهلبیت در یك نگاه عبارت است از:
1). محبت ذریه پیامبر و دوستی با همه افراد صالح این خاندان؛
2). محبت ازواج پیامبر ـ مادران مؤمنان ـ و اعتقاد به اینكه آنان در دنیا و آخرت همسر و همراه رسولالله بوده و خواهند بود؛
3). شناخت ویژگیها، فضایل و حقوق آنان؛
4). اعلام برائت از نواصب و حقناشناسان و دشمنان اهلبیت؛
5). اعلام برائت از غلوكنندگان و افراطكنندگان در فضایل و محبت اهلبیت؛
6). رعایت اعتدال و موازین شرعی در اظهار محبت اهلبیت؛
7). پیروی از سیره اهلبیت.
خلاصه و نتیجه گیری
1). نخسین مخاطبان آیه تطهیر، بر اساس تصریح متن آیه و روایات شأن نزول، ازواج مطهرات خاتمالنبیین هستند.
2). اهلكساء نزدیكترین و عزیزترین افراد اهلبیت نبوی هستند.
3). دوستی با اهلبیت و خاندان رسولاكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نشانه ایمان و دشمنی با آنان عصیان و نقص ایمان است.
4). همسران و فرزندان پیامبر، و خویشاوندان ایشان از نسل عبدالمطلببن هاشم، اهلبیت ایشان به شمار میآیند.
5). پیوند همسران رسولالله صلىاللهعلیهوسلم با آنحضرت شبیه پیوند نسبی است، زیرا این پیوند دایمی است و هنوز هم ادامه دارد.
6). پیشوایان معروف به «ائمه یازدهگانه» در زمان خود، اختران تابناك ایمان و ولایت و پاسداران سنت نبوی بودند، اما عترت نبوی تنها به آنان منحصر نیست.
7). بنیهاشم و خویشاوندان رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم زمانی از اهلبیت آنحضرت به شمار میآیند كه مؤمن و پیرو روش رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم باشند و در صورت مخالفت با سنت و روش ایشان از اهلبیت نیستند.
8). ارتباط و نسبت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با همسرانش قطع نشده است و آنان در دنیا و آخرت همسران ایشان هستند.
9). منظور از بنیهاشم كه صدقه بر آنها حرام است، اولاد عباس، حارث و ابوطالب (علی، جعفر و عقیل) هستند نه همه بنیهاشم.(99)
10). آزار و اذیت اهلبیت چه با گفتار و چه با كردار، حرام است.
خدایا ما را در زمره پیامبر عزیزت و اهلبیت گرامیاش و صحابه و یاران جاننثارش محشور بفرما؛ آمین یا ربّالعالمین.
نگارنده: عبدالقادر دهقان
پی نوشت:
29) ابنحجر، الصواعق المحرقة، باب 11، فصل اول.
30) النهج السهل الی مباحث الآل و الاهل، ص: 265، ادارة التصنیف و الادب، 1416هـ .
31) بحارالانوار، جلد: 7، باب: 7 ص: 457، احیاء الكتب الاسلامیة.
32) صحیح بخاری، كتابالتفسیر، حدیث: 4793.
33) هیثمی، مجمعالزوائد، 4/329 ؛ آلبانی، صحیح، حدیث: 1904 ؛ حلیة الاولیاء: 3/178 ؛ بحارالانوار: 22/154 ؛ تفسیر قمی: 2/76 ؛ تفسیر صافی: 3/424 (الحمدلله الذی صرف السوء عنا اهلالبیت).
34) جمعالفوائد من جامع الاصول و مجمعالزوائد، حدیث: 8999، اداره القرآن، چاپ اول، 2000م.
35) امامة، نوه رسول اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم از دخترش زینب رضیاللهعنها بود. رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم او را بسیار دوست داشت. در روایات آمده است كه روزی آنحضرت وارد مسجد شد و امامه روی دوش ایشان بود، با همان حال نماز را شروع كرد و هنگام ركوع و سجده او را بر زمین گذاشت.[صحیح بخاری، كتابالصلاة، باب 106، حدیث: 516 ؛ زرقانی: 3/255 ؛ طبقات: 8/22. بعد از وفات حضرت فاطمه، حضرت علی امامه را به همسری گرفت.
36) صحیح بخاری، كتابالرقاق، حدیث: 6460 ؛ صحیح مسلم، كتاب الزكاة، حدیث: 1055.
37) سنن ابنماجة، كتابالزهد، حدیث: 4147.
38) سنن ابنماجة، كتابالزهد، حدیث: 4148.
39) سنن نسائی، حدیث: 4038.
40) صحیح مسلم، كتابالصلاة علی النبی بعد التشهد، حدیث: 407 (حدیث متفقعلیه است).
41) اسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی و فضائل اهلبیته الطاهرین، علی هامش كتاب نورالابصار، ص: 113 ؛ سنن ابنماجة، كتاب السنة، حدیث: 140، دارالفكر بیروت ؛ كنزالعمال، حدیث: 34160.
42) جمعالفوائد، حدیث: 9002.
43) مناهلالابرار فی تلخیص بحارالانوار، 5/370، انتشارات عالمه، قم، چاپ اول، 1422 هـ.ق ؛ كنزالعمال: 11/ 756.
44) سنن ترمذی، حدیث: 2359.
45) سنن ترمذی، باب 38، حدیث: 2360.
46) صحیح مسلم، كتابالزهد، حدیث: 2972.
47) سنن ترمذی، حدیث: 2358.
48) صحیح بخاری، حدیث: 6687 ؛ صحیح مسلم، حدیث: 2970.
49) مسند احمد، حدیث: 22306.
50) نهجالبلاغة، نامه نهم.
51) صحیح مسلم، كتابالزكات، باب 52، حدیث: 1076 ؛ سنن نسائی، كتابالزكات، باب 95، حدیث: 2611، المكتبة العصریة.
52) ابنقدامة، المغنی، كتابالزكاة، فصل تحریم الصدقة علی أزواج رسولالله، 1/524، بیتالافكار الدولیة، 2004م.
53) شیخ صدوق، الأمالی، جلد:2، مجلس: 49،. ترجمه فارسی، ص: 466، انتشارات وحدتبخش، چاپ اول، 84.
54) سنن نسانی، كتاب قسم الفیء، حدیث: 4136.
55) اسعاف الراغبین علی هامش نورالابصار، ص: 108.
56) شیخ مفید، الإختصاص، ص: 37.
57) شیخ مفید، الإختصاص، ص: 37.
58) ) مسند احمد: 5/374، دارالفكر ؛ ابنقیم، جلاءالافهام، ص: 119.
59) صفة صلاة النبی، ص: 129، المكتب الاسلامی بیروت، چاپ چهاردهم، 1408.
60) ابنقیم، جلاءالافهام، ص: 119، دارالقلم و وكالة المطبوعات كویت، چاپ دوم، 1981م.
61) از غلو در دین بپرهیز. (سنن نسائی، كتابالمناسك، ص:217).
62) ابنجزی، التسهیل لعلوم التنزیل (تفسیر ابنجزی)، ص: 561، دارالكتاب العربی، 1403هـ.
63) رازی، التفسیرالكبیر، ج: 25، ص:209، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا.
64) قرطبی، الجامعالاحكامالقرآن: 14/183، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
65) روحالمعانی: 22/19، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1405 هـ.
66) تفسیر مظهری:7/344.ـ 343، مكتبه عثمانیه، كویته.
67) قمی، تفسیر كنز الدقائق: 10/373، چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1411هـ.
68) نقل از تحفه اهلسنت، ص: 725.
69) الآجری، كتاب الشریعة، 5/2276، نقل از «مَن هُم أهل البیت».
70) صدیق حسنخان، الدین الخالص: 3/463.
71) شرح عقیده واسطیه: 2/273.
72) روحانی، لطائفالبال فی الفروق بین الاهل و الآل، ص: 75.
73) رازی، التفسیر الكبیر: 27/167، ذیل آیه مودّت، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
74) المرتضی به نقل از واقدی.
75) المرتضی، ص: 199.
76) اصفهانی، ابونعیم، حلیه الاولیاء: 3/141.
77) همان منبع: 2/193.
78) صفة الصفوة: 2/103.
79) وفیات الاعیان: 2/434.
80) حلیة الاولیاء: 3/136.
81) مسند احمد: 4/336، موسسة الرسالة، بیروت، چاپ دوم ؛ ابن رجب، جامعالعلوم و الحكم، دارالفجر للتراث، 1420هـ.
82) نهجالبلاغة، حكمت 117.
83) شیخ صدوق، الأمالی، مجلس: 38.
84) طوسی، رجال كشی، فقره 403، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ، چاپ اول، 1382.
85) رجال كشی، فقره 539.
86) روحالمعانی: 25/32ٍ.
87) صفةالصفوة: 2/55.
88) همان منبع.
89) اصول كافی: 2/74 ؛ طبرسی، مشكاهالأنوار، ص: 121.
90) اصول كافی: 2/75 ؛ بحارالأنوار: 67/97.
91) اصول كافی: 11/254.
92) اصول كافی: 2/74 ؛ بحارالأنوار: 67/97.
93) طبرسی، مشكاهالأنوار، ص: 121.
94) مسند احمد: 2/279.
95) صحیح مسلم، كتابالفضایل، حدیث: 2276.
96) صحیح مسلم، كتابالذكر و الدعا، حدیث: 2699.
97) بغدادی، الفرق بین الفرق، ص: 360.
98) یادداشت پژوهشگران بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی بر كتاب «مناقب اهلبیت از دیدگاه اهلسنت»، تألیف: سیدمحمدطاهر هاشمی.
99) روحانی، لطائفالبال فی الفروق بین الأهل و الآل، اداره التصنیف و الادب لاهور.
دیدگاههای کاربران