گفت پیغمبر که دستت هرچه برد بایدش در عاقبت واپس سپرد (مولوی)
یکی از عوامل گلایه مندیها و نگرانیها، رواج خصومتها و جرم و جنایتها، گسترش پدیده خیانت در میان انسانهاست، به گونه ای که دوست از دوست و همسران نسبت به یکدیگر و پدران به فرزندان خود اطمینان خاطر و اعتمادشان سلب می شود.
بسیاری از مردم امانتداری را از تنگترین و محدودترین زاویه آن نگاه میکنند و آن را به حفظ و نگهداری مطلوب از چیزهایی که به کسی سپرده می شود تفسیر می نمایند؛ که اگر آن را به تمام و کمال و به موقع در اختیار صاحب آن قرار داد انسان امانتداری بوده و چنانچه آن را حیف و میل کرد آدم خائنی محسوب میشود. چنین چیزی هرچند بخشی از امانتداری است اما این واژه در فرهنگ اسلام مفهوم وسیع و گستردهای دارد و منحصر به امانتهای مادی مثل پول، اتومبیل، کتاب و…. نیست.
نعمتهای مادی و معنوی مثل دین، قرآن، آب، خاک، پست و مقام، اموال عمومی و بیتالمال، احکام دین، فرایض و واجبات الهی، شاگردان در نزد معلمان، فرزندان نزد والدین، اعضا و جوارح انسانی و سرمایههایی چون عمر و جوانی از مصادیق امانت میباشند، حتی خود ما، امانت برای جامعه و خویشتن هستیم و هر نوع خیانتی به هر امانتی، خیانت به خود محسوب میشود.
قرآن کریم ارشاد میفرماید: «ولاتجادل عن الذین یختانون أنفسهم» [النساء:107] (و از کسانی که بر خویشتن خیانت میکنند، دفاع مکن.)
تاکید نصوص قرآنی در رابطه با امانتداری
«إن الله یامرکم أن تؤدوا الأمانات إلی أهلها و إذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل» [النساء:58] (بیگمان خداوند به شما (مومنان) دستور میدهد که امانتها را به صاحبان امانت برسانید و هنگامی که در میان مردم به داوری مینشینید دادگرانه داوری کنید.)
«والذین هم لأماناتهم و عهدهم راعون» [المومنون:8] ([مومنان پیروز و رستگار] کسانیاند که در امانتداری خویش امین و در عهد خود بر سر پیمانند.)
«یا أیها الذین آمنوا لاتخونوالله والرسول و تخونوا أماناتکم و أنتم تعلمون» [الانفال:27] (ای مومنان! به خدا و پیغمبر خیانت نکنید و در امانات خود نیز آگاهانه خیانت روا ندارید.)
«فإن أمن بعضکم بعضا فلیؤد الذین اؤتمن أمانته و لیتق الله ربه» [البقره:283] (باید کسی که امین شمرده شده است امانت را باز پس دهد و از خدایی که پروردگار اوست بترسد.)
«إنا عرضنا الامانة علی السموات والارض والجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها و حملها الإنسان إنه کان ظلوماً جهولاً» [الاحزاب:72] (ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها (و همه جهان خلقت) عرضه داشتیم و از پذیرش امانت خودداری کردند و از آن ترسیدند و حال اینکه انسان، زیر بار آن رفت و دارای موقعیت بسیار ممتازی شد، اما برخی از آنان- که پی به ارزش خود نمیبرند و قدر این مقام رفیع را نمیدانند- واقعاً ستمگر و ناداناند.)
امانتها از امانت بزرگ آغاز میگردد. امانتی که خداوند فطرت انسان را بدان پیوند داده است، امانتی که آسمانها و زمین و کوهها سرباز زدند و از این که آن را بر عهده گیرند ترسیدند و حال این که انسان زیر بار آن رفت….. امانت هدایت و معرفت و ایمان به خدا از روی قصد و اراده و تلاش و هدف. این امانت فطرت انسانیست و امانت ویژهای است [فی ضلال القرآن:3/206]
اهمیت امانت از منظر روایات
از حضرت علی و عبدالله بن مسعود- رضی الله عنهما- روایت شده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «العدة دین» [رواه الطبرانی فی الأوسط] (وعده نیک، نوعی قرض است.)
بنابراین هرگاه به کسی چیزی وعده داده شد، بر وعده کننده لازم است که آن را بر خود مانند وامی دانسته و در فکر ادای آن باشد، ولی اگروعده انجام کار بدی شده است ایفای آن وعده لازم نیست. بلکه خلاف آن وعده عمل کردن لازم میشود و دراین گونه وعدهخلافی گناهی نیست بلکه موجب ثواب و پیروی از شریعت میشود.
از عبدالله بن أبی الحمساء روایت شده است که میفرمایند: «بایعت النبی صلی الله علیه وسلم قبل أن یبعث له و بقیّة، فوعدته أن آتیه بها فی مکانه فنسیت فذکرت بعد ثلاثٍ فاذا هو فی مکانه فقال لقد شققت علیّ منذ ثلاث أنتظرک» [رواه ابوداود] (قبل از بعثت با رسول اکرم صلی الله علیه وسلم معاملهای انجام دادم، مقداری از بدیهی خود را همان جا دادم و مقداری که باقی مانده بود، با ایشان وعده کردم که من درهمین جا برای شما میآورم. سپس من فراموش کردم و بعد از سه روز یاد افتادم و همان لحظه به جایی که وعده کرده بودم بازگشتم، دیدم که رسول خدا در آنجا منتظراند. ایشان فرمودند: تو مرا در مشکل بزرگی قرار دادی، من سه روز است که در انتظار شما به سر میبرم!)
از حضرت انس رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: هرگاه رسول اکرم صلی الله علیه وسلم برای ما سخنرانی میکرد همواره میفرمود: «لا إیمان لمن لا أمانة له و لا دین لمن لا عهد له» (کسی که امانتدار نباشد ایمان ندارد و کسی که عهد و پیمانش راست نباشد دین ندارد.)
از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «آیة المنافق ثلاث: إذا حدث کذب؛ و إذا وعد أخلف؛ و إذا اؤتمن خان» [صحیح البخاری] (نشانه منافق سه چیز است: دروغگویی؛ پیمانشکنی؛ و خیانت در امانت.)
از حضرت عبدالله بن مسعود روایت شده است که گفت: «القتل یکفّرالذنوب کلّها إلاّ الأمانة… قال: یؤتی بالعبد یوم القیامة – و إن قتل فی سبیل الله.. فیقال: أدّ أمانتک! فیقول: أی رب، کیف و قد ذهبت الدنیا؟ فیقال: انطلقوا به إلی الهاویة و تمثّل له أمانته کهیئتها یوم دفعت إلیه، فیراها فیعرفها، فیهوی فی أثرها حتی درکها فیحملها علی منکبیه، حتی إذا ظنّ أنّه خارج زلّ عن منکبیه فهو فی أثرها أبد الآبدین ثم قال: الصلاة أمانة و الوضوء أمانة و الوزن أمانة و الکیل أمانة و أشیاء عدّدها و أشد ذلک الودائع». [رواه احمد و البیهقی موقوفاً و ذکر عبدالله بن احمد إنه سأل أباه عنه: فقال: إسناده جید] (شهادت در راه خدا برای همه گناهان به جز خیانت در امانت کفاره است… گفت: روز رستاخیز بندۀ خیانتکار در امانت را میآورند، حتی اگر در راه خدا نیز شهید شده باشد، به وی گفته خواهد شد که امانتت را ادا کن! او میگوید: پروردگارا! چگونه امانت را ادا کنم در حالی که دنیا رفته است؟ گویند: “او را به سوی دوزخ برید” و درآنجا امانتش مانند همان روزی که به وی سپرده شده بود مجسم میگردد او آن را میبیند و میشناسد. سپس به سمت آن در جهنم سرازیر میشود تا بدان میرسد و آن را در مییابد و آن را بر روی شانههایش میگذارد و بالا میآید تا جایی که میپندارد بیرون آمده است، آنگاه از روی دوش وی میلغزد، مجدداً به دنبال آن به دوزخ سرازیر میشود و دوباره آن را روی شانههایش گذاشته و همان حالت مرحله اول تکرار میگردد و تا ابد به دنبال آن است. سپس گفت: نماز امانت است، وضو امانت است، و وزن کردن اشیاء امانت است، و پیمانه کردن اشیاء امانت است، و چیزهای فراوانی را برشمرد که سختترین آنها ودیعه بود.)
مفهوم گسترده امانت
امانت از نظر شارع اسلام مفهوم گستردهای دارد و به معانی مختلفی اشاره دارد که مناط و معیار همه آنها احساس مسئولیت در هر کاری است که به عهده وی گذاشته میشود و اینکه در هر کاری که به وی موکول میگردد جازمانه معتقد باشد که در پیشگاه خداوند نسبت به آن، مورد بازخواست قرار میگیرد، بنابراین امانتداری شامل ادای همه مسئولیتها و تعهدهای اخلاقی و اجتماعی میشود. به عنوان مثال (عقل و خرد) امانت الهی است که به انسان سپرده شده است، اگر انسان بر مقتضای عقل و خرد عمل کند و آن را با دانش و معرفت بیاراید و سر و سامان بدهد.
همسر و فرزند، پدر و مادر و همه کسانی که با تو پیوند خویشاوندی دارند و حمایت از سعادت آنها از طریق نصحیت لازم است، چنانچه حقوق ایشان را مراعات نمایی و از هیچ گونه پند و اندرزی در حق ایشان دریغ نورزی، زمینه را برای خیر و سعادت آنها فراهم کنی و آنها را از شر و بدی باز داری، به مسئولیت ادای امانت به خوبی عمل نمودهای؛ «یا أیهاالذین آمنوا قو انفسکم و أهلیکم ناراً» [التحریم:6] (ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانوادههایتان را از آتش مصون بدارید.)
در برابر جامعهای هم که در آن زندگی میکنی مسئول تلاش برای گسترش آرامش و صلح و آشتی هستی، تنها از طریق این تلاش است که از “امانت اجتماع” امانتداری نمودهای، اما اگر در مورد آن کوتاهی بنمایی به مردم بد کرده و به امانت ایشان خیانت کردهای.
“دین” امانت است
دین هم امانتی است که امانتداری آن به عالمان شریعت سپرده شده است، چنانچه آن را به درستی برای مردم بیان کنند و آن را از تحریف و بازیچه قرار دادن مصون بدارند و حق و خیر موجود در آن را شرح و توضیح بدهند و از دستاندازی دشمنان به عقاید و احکام آن جلوگیری نمایند، در این صورت قطعاً حامی و مدافع بهترین ارزشها و مفاهیم موجود در زندگی بودهاند، اما اگر چنین نکردند، بدترین و زیانبارترین خیانتها را در حق خود و مردم مرتکب شدهاند؛
«وإذ أخذالله میثاق الذین اوتوا الکتب لتبیننه للناس و لاتکتمونه فنبذوه ورآء ظهورهم واشتروا به ثمنا قلیلاً فبئس ما یشترون» [آل عمران:187] (آنگاه که خداوند پیمان موکد را از اهل کتاب گرفت که باید کتاب (خود) را برای مردمان آشکار سازید و توضیح دهید و آن را کتمان و پنهان نسازید، اما آنان آن را پشت سر افکندند و به بهای اندکی آن را فروختند! چه بد چیزی را خریدند!)
علم و دانش؛ امانت الهی
علم و دانش موجود در نزد عالمان و دانشمندان، امانتی الهی به شمارمیآید، چنانچه راههای کسب و بهرهمندی از آن را برای مردم فراهم کردند و از دستاوردهای علمی در راستای رفاه و خیر و سلامت بشریت بهره گرفتند، آن عالمان از امانت خود به خوبی امانتداری نموده و استحقاق اجر الهی و ماندگاری در تاریخ را پیدا میکنند؛
«إنما یخشی الله من عباده العلماء» [فاطر:38] (این تنها عالمان هستند که به راستی هراس خداوند را در دل دارند.)
اما چنانچه آن را در راستای گسترش هراس و نگرانی و آسیب و مشکلات برای بشریت به کار بردند، و طاغوتیان را برای ارتکاب هرچه بیشتر جرم و جنایت یاری دادند، در واقع آدمهای خیانتپیشهای محسوب گردیده که مشمول خواری و سرافنکندگی تاریخی و لعن و نفرین الهی خواهند بود؛
«فبما نقضهم میثاقهم لعنّاهم و جعلنا قلوبهم قاسیة، یحرفون الکلم عن مواضعه و نسوا حظاً مما ذکّروا به» [المائده:13] (ما به سبب پیمانشکنی [یهودیان] را مورد نفرین قرار دادیم و از رحمت خویش محروم ساختیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم، آنان سخنان را تحریف نموده و بخش زیادی از آنچه را به ایشان تذکر دادیم، فراموش کردند.)
پست و مقام؛ امانت الهی
مقامها و منصبها و مشاغل جزو امانت محسوب میشوند و صاحبانشان مورد بازخواست قرار میگیرند. ریاست نااهلان میتواند منشا نابسامانیهای اجتماعی گردد. هر فردی لیاقت و استعداد کار و مقام خاصی را دارد و باید مسئولیتها را به افرادی که واجد صلاحیت و شایستگی لازم باشند سپرد.
به روایت حضرت ابوذر رضی الله عنه آمده است که گفت: «قلت: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم! ألا تستعملنی؟ قال: فضرب بیده علی منکبی، ثم قال: یا أباذر إنک ضعیف، و إنها أمانة یوم القیامة خزی و ندامة إلاّ من أخذها بحقها و أدی الذی علیه فیها». (گفتم: ای رسول خدا! آیا به من ولایت بر منطقهای را واگذار نمیکنی؟ [ابوذر] میگوید که پیامبر با دستش روی شانهام زد و سپس فرمود: ای ابوذر! تو ضعیف هستی و ولایت و تولیت امور امانت است و در روز قیامت موجب رسوائی و پشیمانی متولی امراست، مگر اینکه آن ولایت را به حق گرفته باشد و کفایت و شایستگی آن را داشته باشد و از عهده حق آن بیرون آید و آن را به خوبی به انجام برساند.)
کفایت علمی و عملی لازمه نفس صالحه نیست- یعنی هر کس صالح باشد لازم نیست که حتما کفایت علمی و عملی داشته باشد- ممکن است یکی دارای سیرت و رفتار نیکو و ایمان خوب باشد، ولی نمیتواند از عهده وظیفهای خاص، نیکو بیرون آید و سودبخش باشد.
حضرت ابوذر رضی الله عنه چون از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم طلب ولایت بر جایی را کرد و پیامبر کفایت آن را در وی ندید او را از آن برحذر داشت.
امانت حکم میکند به اینکه ما برای تصدی کارها با کفایتترین اشخاص را که قدرت و کفایت اداره و تصدی آنها را دارند انتخاب نموده و بگماریم.
هرگاه به خاطر رشوت و خویشاوندی روابط شخصی، از این اصل منحرف شدیم، به حقیقت مرتکب خیانت خطرناکی شدهایم و در امانت خیانت کردهایم.
ملتی که امانت در آن نیست و حق امانت در آن مراعات نمیشود، ملتی است که با واسطهگریها و میانجیگریها و پارتی بازیها با مصالح عمومی مردم بازی میکند و مقام و منزلت و کاردانی افراد با کفایت را نادیده میگیرد تا آنان را بیکار نماید و دیگران را بر آنان مقدم سازد، در حالی که سنت نبوی ما را ارشاد نموده است که این گونه امور از جمله مظاهر فساد و تباهی است که در میان مردمان آخرزمان به وقوع میپیوندد که روایت کردهاند: «جاءنی رجل یسأل رسول الله صلی الله علیه وسلم: متی تقوم الساعة؟ فقال له: إذا ضیعت الأمانة فانتظر الساعة! فقال: و کیف أضاعتها؟ قال: إذا وسد الامر لغیر أهله فانتظر الساعة». (مردی به محضر رسول خدا صلی الله علیه وسلم آمد و از ایشان پرسید که رستاخیر کی بر پا میشود؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم به وی فرمود: هرگاه امانت ضایع شد و مراعات نگردید منتظر قیامت باشد. آن مرد گفت: ضایع گردانیدن امانت چگونه میشود؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: هرگاه کار را به نااهل سپردند و تصدی امور را به کسانی واگذار کردند که کفایت و لیاقت تصدی آن را ندارند منتظر رستاخیر باش.)
خیانت در وظایف از نظر گناه و زشتی متفاوت است، زشتترین و خطرناکترین خیانت، خیانت به دین و توده مسلمین است که آثار و نتایج بد آن سراسر مملکت را دچار مشقت مینماید.
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إذا جمع الله بین الاولین و الاخرین یوم القیامة یرفع لکل غادر لواءٌ یعرف به فیقال: هذه غدرة فلان». (هنگامی که خداوند در رستاخیر مردمان اول و آخر را با هم گرد مینماید برای هر خیانتکاری پرچمی افراشته میشود که او را بدان پرچم میشناسند که گویند این پرچم خیانت فلانی است.)
از جمله موارد امانت آن است که انسان به خاطر منافع شخصی یا منافع خویشاوندان و دوستان از شغل و مقام و منصب خویش سوءاستفاده نکند، زیرا سوءاستفاده ازاموال عمومی جرم و خیانت است.
معمولاً حکومتها یا شرکتها به مستخدمان و کارمندان خود حقوق و مقرری معینی میدهند، تلاش برای استفاده بیشتر از آن حقوق و مقرری به طرق گوناگون و شیوههای پیچیده، خود حرامخواری است.
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرمایند: «من استعملناه علی عمل فرزقناه فما أخذ بعد ذلک غلول» (هرگاه کسی را به شغل و منصبی گماردیم و مقرری و حقوقی را برای وی قراردادیم هرچه بیشتر از آن بگیرد، آن خیانت و حرام و سوءاستفاده است.) [برگرفته از کتاب “خلق المسلم”، تالیف: محمد غزالی مصری]
“وقت کارمند” امانت است
کارمندی که هشت ساعت در اداره کار میکند گویا اوقات خود را به آن اداره فروخته است. این هشت ساعت، امانت اداره نزد کارمند است، اگر او یک دقیقه را در جایی که از سوی اداره به آن مجاز نیست بگذراند خیانت در امانت کرده است.
بنابراین “اوقات” امانت است و مشمول حکم “تطفیف” میباشد؛ قرآن کریم میفرماید: «ویل للمطففین الذین إذا اکتالوا علی الناس یستوفون و إذا کالوهم أو وزنوهم یخسرون» (وای بر حقوق مردمکاهندگان؛ آنانی که چون برای خود پیمایند از مردم به سختی تمام بگیرند و چون خواهند که پیموده یا سنجیده دهند، ایشان را کم دهند.)
“اعضاء و جوارح” امانت الهی است
بزرگترین امانتی که شاید زیاد بدان توجه نشود، زندگی، اعضاء و جوارح، توانمندیها، استعدادها و صلاحیتهای فرد میباشد، اعضای ما امانت هستند.
ما مالک چشم، گوش و اعضای دیگر خود نیستیم که به هر نحوی که دلمان خواست آنها را استفاده نماییم. از دستگاه خودکار چشم میتوان به صورت رایگان استفاده کرد و دنیا و مناظر زیبای آن را تماشا کرد، ولی نگاه نامشروع خیانت به این امانت الهی است.
در قرآن کریم میخوانیم: «یعلم خائنة الأعین» [غافر:19] (او از خیانت چشم خبر دارد.)
گوش امانت الهی است که آن را برای شنیدن عطا نموده است، علاوه از چند چیز انگشت شمار به شنیدن هر چیزی اجازه داده است، ترانه، موسیقی، غیبت و حرفهای لغو و بیهوده از جمله چیزهاییاند که از شنیدن آنها ممانعت به عمل آمده است.
زبان امانت الهی است که انسان با یک حرکت آن چه کارهایی را که میتواند انجام دهد، با یاد خدا شخص میتواند به عمران و آبادانی آخرت بپردازد. (با اندکی دخل و تصرف از خطبههای اصلاحی تربیتی، علامه محمد تقی عثمانی]
سرمایه جوانی؛ امانت الهی
نعمت جوانی از جمله امانات الهی است که باید آن را غنیمت شمرد و از ضایع شدن دوران پرنشاط جوانی جلوگیری کرد و در صدد حفظ و صیانت این دوره برآمد و از این دوره برای اندوختن ثروتهای معنوی بهره جست و مراقب بود تا لحظهای از فرصتهای جوانی در مسیر غیر الهی به هدر نرود.
سخنان در مجالس امانت است
از جمله معانی امانت یکی این است که حقوق مجلسی را که در آن شرکت میکنی حفظ نمایی و نگذاری که زبانت اسرار آن را فاش سازد و اخبار آن را بازگو کند، چه بسا عهدها شکسته شده و مصلحتها مراعات نگردیده به علت اینکه بعضی از مردم امانت مجلس را نگه نداشته و سخنان و اخبار آن را با ذکر گوینده و عدم ذکر آن فاش نمودهاند.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرمایند: «إذا حدّث رجل رجلاً بحدیث ثم التفت فهو أمانة» (هرگاه کسی برای دیگری سخنی گفت سپس رفت، آن سخن در پیش او امانتی خواهد شد، که وی باید حفظ امانت کند.)
التبه احترام مجالسی واجب است که برابر آداب و سخن شرع تشکیل گردند، در غیر این صورت دارای احترام نیستند. پس محافلی که مجرمان برای الحاق اذیت و آزار به دیگران تشکیل میدهند، چنانچه مسلمانی در آنها حضور داشته باشد، بر وی واجب است که در حد توان خود مانع فساد گردد و از افشای اسرار آن دریغ نورزد.
حضرت رسول خدا صلی الله علیه وسلم میفرمایند: «المجالس بالأمانة إلا ثلاثة مجالس: مجلس سفک دم حرام أو فرج حرام أو قطاع مال بغیر حق» (مجلسها دارای امانت هستند نباید اسرارشان را فاش ساخت، مگر در سه مورد که دارای امانت نیستند. مجلسی که برای دستبرد به اموال دیگران به ناحق تشکیل می شود؛ این گونه مجالس دارای امانت نیستند و فاش ساختن این مجالس اشکال ندارد.)
کوتاه سخن اینکه؛ امانتداری دارای ابعاد و زوایای گوناگونی است که در صورت رعایت همه آنها امور زندگی سر و سامان یافته و از ناهنجاری و انحراف جلوگیری خواهد شد.
امانتداری با مراعات حدود یاد شده، راز سعادت و سربلندی ملتها، و عدم مراعات زمینه بدبختی و خواری ایشان میباشد.
بر خیز تا به عهد امانت وفا کنیم تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم. (سعدی)
دیدگاههای کاربران