امروز :پنجشنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳

چقدر امانتدار هستیم؟!

چقدر امانتدار هستیم؟!

گفت پیغمبر که دستت هرچه برد               بایدش در عاقبت واپس سپرد (مولوی)
 یکی از عوامل گلایه ‏مندی‏ها و نگرانی‏ها، رواج خصومت‏ها و جرم و جنایت‏ها، گسترش پدیده خیانت در میان انسانهاست، به گونه ‏ای که دوست از دوست و همسران نسبت به یکدیگر و پدران به فرزندان خود اطمینان خاطر و اعتمادشان سلب می‏ شود.

بسیاری از مردم امانت‏داری را از تنگ‏ترین و محدودترین زاویه آن نگاه می‏کنند و آن را به حفظ و نگهداری مطلوب از چیزهایی که به کسی سپرده می‏ شود تفسیر می ‏نمایند؛ که اگر آن را به تمام و کمال و به موقع در اختیار صاحب آن قرار داد انسان امانتداری بوده و چنانچه آن را حیف و میل کرد آدم خائنی محسوب می‏شود. چنین چیزی هرچند بخشی از امانتداری است اما این واژه در فرهنگ اسلام مفهوم وسیع و گسترده‏ای دارد و منحصر به امانتهای مادی مثل پول، اتومبیل، کتاب و…. نیست.
نعمت‏های مادی و معنوی مثل دین، قرآن، آب، خاک، پست و مقام، اموال عمومی و بیت‏المال، احکام دین، فرایض و واجبات الهی، شاگردان در نزد معلمان، فرزندان نزد والدین، اعضا و جوارح انسانی و سرمایه‏هایی چون عمر و جوانی از مصادیق امانت می‏باشند، حتی خود ما، امانت برای جامعه و خویشتن هستیم و هر نوع خیانتی به هر امانتی، خیانت به خود محسوب می‏شود.
قرآن کریم ارشاد می‏فرماید: «ولاتجادل عن الذین یختانون أنفسهم» [النساء:107] (و از کسانی که بر خویشتن خیانت می‏کنند، دفاع مکن.)

تاکید نصوص قرآنی در رابطه با امانتداری
«إن الله یامرکم أن تؤدوا الأمانات إلی أهلها و إذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل» [النساء:58] (بی‏گمان خداوند به شما (مومنان) دستور می‏دهد که امانت‏ها را به صاحبان امانت برسانید و هنگامی که در میان مردم به داوری می‏نشینید دادگرانه داوری کنید.)
«والذین هم لأماناتهم و عهدهم راعون» [المومنون:8] ([مومنان پیروز و رستگار] کسانی‏اند که در امانتداری خویش امین و در عهد خود بر سر پیمانند.)
«یا أیها الذین آمنوا لاتخونوالله والرسول و تخونوا أماناتکم و أنتم تعلمون» [الانفال:27] (ای مومنان! به خدا و پیغمبر خیانت نکنید و در امانات خود نیز آگاهانه خیانت روا ندارید.)
«فإن أمن بعضکم بعضا فلیؤد الذین اؤتمن أمانته و لیتق الله ربه» [البقره:283] (باید کسی که امین شمرده شده است امانت را باز پس دهد و از خدایی که پروردگار اوست بترسد.)
«إنا عرضنا الامانة علی السموات والارض والجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها و حملها الإنسان إنه کان ظلوماً جهولاً» [الاحزاب:72] (ما امانت را بر آسمان‏ها و زمین و کوهها (و همه جهان خلقت) عرضه داشتیم و از پذیرش امانت خودداری کردند و از آن ترسیدند و حال اینکه انسان، زیر بار آن رفت و دارای موقعیت بسیار ممتازی شد، اما برخی از آنان- که پی به ارزش خود نمی‏برند و قدر این مقام رفیع را نمی‏دانند- واقعاً ستمگر و نادان‏اند.)
امانتها از امانت بزرگ آغاز می‏گردد. امانتی که خداوند فطرت انسان را بدان پیوند داده است، امانتی که آسمانها و زمین و کوهها سرباز زدند و از این که آن را بر عهده گیرند ترسیدند و حال این که انسان زیر بار آن رفت….. امانت هدایت و معرفت و ایمان به خدا از روی قصد و اراده و تلاش و هدف. این امانت فطرت انسانیست و امانت ویژه‏ای است [فی ضلال القرآن:3/206]

اهمیت امانت از منظر روایات
از حضرت علی و عبدالله بن مسعود- رضی الله عنهما- روایت شده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «العدة دین» [رواه الطبرانی فی الأوسط] (وعده نیک، نوعی قرض است.)
بنابراین هرگاه به کسی چیزی وعده داده شد، بر وعده کننده لازم است که آن را بر خود مانند وامی دانسته و در فکر ادای آن باشد، ولی اگروعده انجام کار بدی شده است ایفای آن وعده لازم نیست. بلکه خلاف آن وعده عمل کردن لازم می‏شود و دراین گونه وعده‏خلافی گناهی نیست بلکه موجب ثواب و پیروی از شریعت می‏شود.
از عبدالله بن أبی الحمساء روایت شده است که می‏فرمایند: «بایعت النبی صلی الله علیه وسلم قبل أن یبعث له و بقیّة، فوعدته أن آتیه بها فی مکانه فنسیت فذکرت بعد ثلاثٍ فاذا هو فی مکانه فقال لقد شققت علیّ منذ ثلاث أنتظرک» [رواه ابوداود] (قبل از بعثت با رسول اکرم صلی الله علیه وسلم معامله‏ای انجام دادم، مقداری از بدیهی خود را همان جا دادم و مقداری که باقی مانده بود، با ایشان وعده کردم که من درهمین جا برای شما می‏آورم. سپس من فراموش کردم و بعد از سه روز یاد افتادم و همان لحظه به جایی که وعده کرده بودم بازگشتم، دیدم که رسول خدا در آنجا منتظراند. ایشان فرمودند: تو مرا در مشکل بزرگی قرار دادی، من سه روز است که در انتظار شما به سر می‏برم!)
از حضرت انس رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: هرگاه رسول اکرم صلی الله علیه وسلم برای ما سخنرانی می‏کرد همواره می‏فرمود: «لا إیمان لمن لا أمانة له و لا دین لمن لا عهد له» (کسی که امانت‏دار نباشد ایمان ندارد و کسی که عهد و پیمانش راست نباشد دین ندارد.)
از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «آیة المنافق ثلاث: إذا حدث کذب؛ و إذا وعد أخلف؛ و إذا اؤتمن خان» [صحیح البخاری] (نشانه منافق سه چیز است: دروغگویی؛ پیمان‏شکنی؛ و خیانت در امانت.)
از حضرت عبدالله بن مسعود روایت شده است که گفت: «القتل یکفّرالذنوب کلّها إلاّ الأمانة… قال: یؤتی بالعبد یوم القیامة – و إن قتل فی سبیل الله.. فیقال: أدّ أمانتک! فیقول: أی رب، کیف و قد ذهبت الدنیا؟ فیقال: انطلقوا به إلی الهاویة و تمثّل له أمانته کهیئتها یوم دفعت إلیه، فیراها فیعرفها، فیهوی فی أثرها حتی درکها فیحملها علی منکبیه، حتی إذا ظنّ أنّه خارج زلّ عن منکبیه فهو فی أثرها أبد الآبدین ثم قال: الصلاة أمانة و الوضوء أمانة و الوزن أمانة و الکیل أمانة و أشیاء عدّدها و أشد ذلک الودائع». [رواه احمد و البیهقی موقوفاً و ذکر عبدالله بن احمد إنه سأل أباه عنه: فقال: إسناده جید] (شهادت در راه خدا برای همه گناهان به جز خیانت در امانت کفاره است… گفت: روز رستاخیز بندۀ خیانتکار در امانت را می‏آورند، حتی اگر در راه خدا نیز شهید شده باشد، به وی گفته خواهد شد که امانتت را ادا کن! او می‏گوید: پروردگارا! چگونه امانت را ادا کنم در حالی که دنیا رفته است؟ گویند: “او را به سوی دوزخ برید” و درآنجا امانتش مانند همان روزی که به وی سپرده شده بود مجسم می‏گردد او آن را می‏بیند و می‏شناسد. سپس به سمت آن در جهنم سرازیر می‏شود تا بدان می‏رسد و آن را در می‏یابد و آن را بر روی شانه‏هایش می‏گذارد و بالا می‏آید تا جایی که می‏پندارد بیرون آمده است، آنگاه از روی دوش وی می‏لغزد، مجدداً به دنبال آن به دوزخ سرازیر می‏شود و دوباره آن را روی شانه‏هایش گذاشته و همان حالت مرحله اول تکرار می‏گردد و تا ابد به دنبال آن است. سپس گفت: نماز امانت است، وضو امانت است، و وزن کردن اشیاء امانت است، و پیمانه کردن اشیاء امانت است، و چیزهای فراوانی را برشمرد که سخت‏ترین آنها ودیعه بود.)

مفهوم گسترده امانت
امانت از نظر شارع اسلام مفهوم گسترده‏ای دارد و به معانی مختلفی اشاره دارد که مناط و معیار همه آنها احساس مسئولیت در هر کاری است که به عهده وی گذاشته می‏شود و اینکه در هر کاری که به وی موکول می‏گردد جازمانه معتقد باشد که در پیشگاه خداوند نسبت به آن، مورد بازخواست قرار می‏گیرد، بنابراین امانتداری شامل ادای همه مسئولیت‏ها و تعهدهای اخلاقی و اجتماعی می‏شود. به عنوان مثال (عقل و خرد) امانت الهی است که به انسان سپرده شده است، اگر انسان بر مقتضای عقل و خرد عمل کند و آن را با دانش و معرفت بیاراید و سر و سامان بدهد.
همسر و فرزند، پدر و مادر و همه کسانی که با تو پیوند خویشاوندی دارند و حمایت از سعادت آنها از طریق نصحیت لازم است، چنانچه حقوق ایشان را مراعات نمایی و از هیچ گونه پند و اندرزی در حق ایشان دریغ نورزی، زمینه را برای خیر و سعادت آنها فراهم کنی و آنها را از شر و بدی باز داری، به مسئولیت ادای امانت به خوبی عمل نموده‏ای؛ «یا أیهاالذین آمنوا قو انفسکم و أهلیکم ناراً» [التحریم:6] (ای کسانی که ایمان آورده‏اید خود و خانواده‏هایتان را از آتش مصون بدارید.)
در برابر جامعه‏ای هم که در آن زندگی می‏کنی مسئول تلاش برای گسترش آرامش و صلح و آشتی هستی، تنها از طریق این تلاش است که از “امانت اجتماع” امانتداری نموده‏ای، اما اگر در مورد آن کوتاهی بنمایی به مردم بد کرده و به امانت ایشان خیانت کرده‏ای.

“دین” امانت است
دین هم امانتی است که امانتداری آن به عالمان شریعت سپرده شده است، چنانچه آن را به درستی برای مردم بیان کنند و آن را از تحریف و بازیچه قرار دادن مصون بدارند و حق و خیر موجود در آن را شرح و توضیح بدهند و از دست‏اندازی دشمنان به عقاید و احکام آن جلوگیری نمایند، در این صورت قطعاً حامی و مدافع بهترین ارزش‏ها و مفاهیم موجود در زندگی بوده‏اند، اما اگر چنین نکردند، بدترین و زیان‏بارترین خیانت‏ها را در حق خود و مردم مرتکب شده‏اند؛
«وإذ أخذالله میثاق الذین اوتوا الکتب لتبیننه للناس و لاتکتمونه فنبذوه ورآء ظهورهم واشتروا به ثمنا قلیلاً فبئس ما یشترون» [آل عمران:187] (آنگاه که خداوند پیمان موکد را از اهل کتاب گرفت که باید کتاب (خود) را برای مردمان آشکار سازید و توضیح دهید و آن را کتمان و پنهان نسازید، اما آنان آن را پشت سر افکندند و به بهای اندکی آن را فروختند! چه بد چیزی را خریدند!)

علم و دانش؛ امانت الهی
علم و دانش موجود در نزد عالمان و دانشمندان، امانتی الهی به شمارمی‏آید، چنانچه راههای کسب و بهره‏مندی از آن را برای مردم فراهم کردند و از دستاوردهای علمی در راستای رفاه و خیر و سلامت بشریت بهره گرفتند، آن عالمان از امانت خود به خوبی امانتداری نموده و استحقاق اجر الهی و ماندگاری در تاریخ را پیدا می‏کنند؛
«إنما یخشی الله من عباده العلماء» [فاطر:38] (این تنها عالمان هستند که به راستی هراس خداوند را در دل دارند.)
اما چنانچه آن را در راستای گسترش هراس و نگرانی و آسیب و مشکلات برای بشریت به کار بردند، و طاغوتیان را برای ارتکاب هرچه بیشتر جرم و جنایت یاری دادند، در واقع آدم‏های خیانت‏پیشه‏ای محسوب گردیده که مشمول خواری و سرافنکندگی تاریخی و لعن و نفرین الهی خواهند بود؛
«فبما نقضهم میثاقهم لعنّاهم و جعلنا قلوبهم قاسیة، یحرفون الکلم عن مواضعه و نسوا حظاً مما ذکّروا به» [المائده:13] (ما به سبب پیمان‏شکنی [یهودیان] را مورد نفرین قرار دادیم و از رحمت خویش محروم ساختیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم، آنان سخنان را تحریف نموده و بخش زیادی از آنچه را به ایشان تذکر دادیم، فراموش کردند.)

پست و مقام؛ امانت الهی
مقام‏ها و منصب‏ها و مشاغل جزو امانت محسوب می‏شوند و صاحبانشان مورد بازخواست قرار می‏گیرند. ریاست نااهلان می‏تواند منشا نابسامانی‏های اجتماعی گردد. هر فردی لیاقت و استعداد کار و مقام خاصی را دارد و باید مسئولیتها را به افرادی که واجد صلاحیت و شایستگی لازم باشند سپرد.
به روایت حضرت ابوذر رضی الله عنه آمده است که گفت: «قلت: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم! ألا تستعملنی؟ قال: فضرب بیده علی منکبی، ثم قال: یا أباذر إنک ضعیف، و إنها أمانة یوم القیامة خزی و ندامة إلاّ من أخذها بحقها و أدی الذی علیه فیها». (گفتم: ای رسول خدا! آیا به من ولایت بر منطقه‏ای را واگذار نمی‏کنی؟ [ابوذر] می‏گوید که پیامبر با دستش روی شانه‏ام زد و سپس فرمود: ای ابوذر! تو ضعیف هستی و ولایت و تولیت امور امانت است و در روز قیامت موجب رسوائی و پشیمانی متولی امراست، مگر اینکه آن ولایت را به حق گرفته باشد و کفایت و شایستگی آن را داشته باشد و از عهده حق آن بیرون آید و آن را به خوبی به انجام برساند.)
کفایت علمی و عملی لازمه نفس صالحه نیست- یعنی هر کس صالح باشد لازم نیست که حتما کفایت علمی و عملی داشته باشد- ممکن است یکی دارای سیرت و رفتار نیکو و ایمان خوب باشد، ولی نمی‏تواند از عهده وظیفه‏ای خاص، نیکو  بیرون آید و سودبخش باشد.
حضرت ابوذر رضی الله عنه چون از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم طلب ولایت بر جایی را کرد و پیامبر کفایت آن را در وی ندید او را از آن برحذر داشت.
امانت حکم می‏کند به اینکه ما برای تصدی کارها با کفایت‏ترین اشخاص را که قدرت و کفایت اداره و تصدی آنها را دارند انتخاب نموده و بگماریم.
هرگاه به خاطر رشوت و خویشاوندی  روابط شخصی، از این اصل منحرف شدیم، به حقیقت مرتکب خیانت خطرناکی شده‏ایم و در امانت خیانت کرده‏ایم.
ملتی که امانت در آن نیست و حق امانت در آن مراعات نمی‏شود، ملتی است که با واسطه‏گری‏ها و میانجیگری‏ها و پارتی بازی‏ها با مصالح عمومی مردم بازی می‏کند و مقام و منزلت و کاردانی افراد با کفایت را نادیده می‏گیرد تا آنان را بیکار نماید و دیگران را بر آنان مقدم سازد، در حالی که سنت نبوی ما را ارشاد نموده است که این گونه امور از جمله مظاهر فساد و تباهی است که در میان مردمان آخرزمان به وقوع می‏پیوندد که روایت کرده‏اند: «جاءنی رجل یسأل رسول الله صلی الله علیه وسلم: متی تقوم الساعة؟ فقال له: إذا ضیعت الأمانة فانتظر الساعة! فقال: و کیف أضاعتها؟ قال: إذا وسد الامر لغیر أهله فانتظر الساعة». (مردی به محضر رسول خدا صلی الله علیه وسلم آمد و از ایشان پرسید که رستاخیر کی بر پا می‏شود؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم به وی فرمود: هرگاه امانت ضایع شد و مراعات نگردید منتظر قیامت باشد. آن مرد گفت: ضایع گردانیدن امانت چگونه می‏شود؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: هرگاه کار را به نااهل سپردند و تصدی امور را به کسانی واگذار کردند که کفایت و لیاقت تصدی آن را ندارند منتظر رستاخیر باش.)
خیانت در وظایف از نظر گناه و زشتی متفاوت است، زشت‏ترین و خطرناکترین خیانت، خیانت به دین و توده مسلمین است که آثار و نتایج بد آن سراسر مملکت را دچار مشقت می‏نماید.
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إذا جمع الله بین الاولین و الاخرین یوم القیامة یرفع لکل غادر لواءٌ یعرف به فیقال: هذه غدرة فلان». (هنگامی که خداوند در رستاخیر مردمان اول و آخر را با هم گرد می‏نماید برای هر خیانتکاری پرچمی افراشته می‏شود که او را بدان پرچم می‏شناسند که گویند این پرچم خیانت فلانی است.)
از جمله موارد امانت آن است که انسان به خاطر منافع شخصی یا منافع خویشاوندان و دوستان از شغل و مقام و منصب خویش سوءاستفاده نکند، زیرا سوءاستفاده ازاموال عمومی جرم و خیانت است.
معمولاً حکومت‏ها یا شرکت‏ها به مستخدمان و کارمندان خود حقوق و مقرری معینی می‏دهند، تلاش برای استفاده بیشتر از آن حقوق و مقرری به طرق گوناگون و شیوه‏های پیچیده، خود حرام‏خواری است.
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می‏فرمایند: «من استعملناه علی عمل فرزقناه فما أخذ بعد ذلک غلول» (هرگاه کسی را به شغل و منصبی گماردیم و مقرری و حقوقی را برای وی قراردادیم هرچه بیشتر از آن بگیرد، آن خیانت و حرام و سوءاستفاده است.) [برگرفته از کتاب “خلق المسلم”، تالیف: محمد غزالی مصری]

“وقت کارمند” امانت است
کارمندی که هشت ساعت در اداره کار می‏کند گویا اوقات خود را به آن اداره فروخته است. این هشت ساعت، امانت اداره نزد کارمند است، اگر او یک دقیقه را در جایی که از سوی اداره به آن مجاز نیست بگذراند خیانت در امانت کرده است.
بنابراین “اوقات” امانت است و مشمول حکم “تطفیف” می‏باشد؛ قرآن کریم می‏فرماید: «ویل للمطففین الذین إذا اکتالوا علی الناس یستوفون و إذا کالوهم أو وزنوهم یخسرون» (وای بر حقوق مردم‏کاهندگان؛ آنانی که چون برای خود پیمایند از مردم به سختی تمام بگیرند و چون خواهند که پیموده یا سنجیده دهند، ایشان را کم دهند.)

“اعضاء و جوارح” امانت الهی است
بزرگترین امانتی که شاید زیاد بدان توجه نشود، زندگی، اعضاء و جوارح، توانمندی‏ها، استعدادها و صلاحیت‏های فرد می‏باشد، اعضای ما امانت هستند.
ما مالک چشم، گوش و اعضای دیگر خود نیستیم که به هر نحوی که دلمان خواست آنها را استفاده نماییم. از دستگاه خودکار چشم می‏توان به صورت رایگان استفاده کرد و دنیا و مناظر زیبای آن را تماشا کرد، ولی نگاه نامشروع خیانت به این امانت الهی است.
در قرآن کریم می‏خوانیم: «یعلم خائنة الأعین» [غافر:19] (او از خیانت چشم خبر دارد.)
گوش امانت الهی است که آن را برای شنیدن عطا نموده است، علاوه از چند چیز انگشت شمار به شنیدن هر چیزی اجازه داده است، ترانه، موسیقی، غیبت و حرف‏های لغو و بیهوده از جمله چیزهایی‏اند که از شنیدن آنها ممانعت به عمل آمده است.
زبان امانت الهی است که انسان با یک حرکت آن چه کارهایی را که می‏تواند انجام دهد، با یاد خدا شخص می‏تواند به عمران و آبادانی آخرت بپردازد. (با اندکی دخل و تصرف از خطبه‏های اصلاحی تربیتی، علامه محمد تقی عثمانی]

سرمایه جوانی؛ امانت الهی
نعمت جوانی از جمله امانات الهی است که باید آن را غنیمت شمرد و از ضایع شدن دوران پرنشاط جوانی جلوگیری کرد و در صدد حفظ و صیانت این دوره برآمد و از این دوره برای اندوختن ثروت‏های معنوی بهره جست و مراقب بود تا لحظه‏ای از فرصت‏های جوانی در مسیر غیر الهی به هدر نرود.

سخنان در مجالس امانت است
از جمله معانی امانت یکی این است که حقوق مجلسی را که در آن شرکت می‏کنی حفظ نمایی و نگذاری که زبانت اسرار آن را فاش سازد و اخبار آن را بازگو کند، چه بسا عهدها شکسته شده و مصلحت‏ها مراعات نگردیده به علت اینکه بعضی از مردم امانت مجلس را نگه نداشته و سخنان و اخبار آن را با ذکر گوینده و عدم ذکر آن فاش نموده‏اند.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می‏فرمایند: «إذا حدّث رجل رجلاً بحدیث ثم التفت فهو أمانة» (هرگاه کسی برای دیگری سخنی گفت سپس رفت، آن سخن در پیش او امانتی خواهد شد، که وی باید حفظ امانت کند.)
التبه احترام مجالسی واجب است که برابر آداب و سخن شرع تشکیل گردند، در غیر این صورت دارای احترام نیستند. پس محافلی که مجرمان برای الحاق اذیت و آزار به دیگران تشکیل می‏دهند، چنانچه مسلمانی در آنها حضور داشته باشد، بر وی واجب است که در حد توان خود مانع فساد گردد و از افشای اسرار آن دریغ نورزد.
حضرت رسول خدا صلی الله علیه وسلم می‏فرمایند: «المجالس بالأمانة إلا ثلاثة مجالس: مجلس سفک دم حرام أو فرج حرام أو قطاع مال بغیر حق» (مجلس‏ها دارای امانت هستند نباید اسرارشان را فاش ساخت، مگر در سه مورد که دارای امانت نیستند. مجلسی که برای دستبرد به اموال دیگران به ناحق تشکیل می شود؛ این گونه مجالس دارای امانت نیستند و فاش ساختن این مجالس اشکال ندارد.)
کوتاه سخن اینکه؛ امانتداری دارای ابعاد و زوایای گوناگونی است که در صورت رعایت همه آنها امور زندگی سر و سامان یافته و از ناهنجاری و انحراف جلوگیری خواهد شد.
امانتداری با مراعات حدود یاد شده، راز سعادت و سربلندی ملت‏‎ها، و عدم مراعات زمینه بدبختی و خواری ایشان می‏باشد.
بر خیز تا به عهد امانت وفا کنیم     تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم.  (سعدی)

 

 

 


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید