امروز :پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳

درس‏هایی از هجرت

درس‏هایی از هجرت

 ماه ربیع الاول (سومین ماه قمری) مصادف است با هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از مکه به مدینه. این هجرت خجسته و مبارک یکی از بزرگترین واقعات تاریخ بشری است که سرمنشأ بسیاری از تحولات در جامعه انسانی قرار گرفت.

زمانی که گیتی با وسعت و پهنایی اش بر پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم و اصحاب گرانقدرش تنگ شد، و قریش از برپایی دین خدا ممانعت ورزیدند، خداوند متعال به آنها اجازۀ هجرت داد.
بی تردید هجرت در اصطلاح شریعت تنها به انتقال از یک شهر به شهری دیگر اطلاق نمی گردد، بلکه هجرت عام است و همۀ آن مواردی را که خدا و رسولش از آن نهی فرموده اند را شامل می شود تا که دین به طور قطع و خالص از آنِ خدا گردد.
آری، هجرت از گناهان و بدی ها… هجرت از شهوات و شبهات… هجرت از مجالس زشت و ناهنجار… هجرت از تنگنای دنیا به فراخنای آخرت.

هجرت به معنای عام خود درسها و پیام‏های مفید فراوانی را به همراه دارد که برخی از آنها عبارتند از:
 
1- در هجرت صبر و یقین به خدا، راهگشای پیروزی و حکمرانی است
پس از اینکه پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم و یاران جان نثارش سالها مصیبت و مشکلات را در مکه متحمل شدند، خداوند متعال مدینۀ طیبه را برای آنها به عنوان مأمن و مأوی قرار داد و ایمان را در قلوب باشندگان مدینه (انصار) جایگزین کرد تا سلسلۀ پیروزی و حکمرانی اسلامی برای آنها نویدی تازه باشد.
بدون شک مسیر دعوت به سوی خدا، مسیری است مملو از خطرات و مشکلات و مصائب. اما کسی که صبر و شکیبایی را پیشه کند کامیابی را از آنِ خود کرده… و هر کسی که ثابت قدم باشد پیروز می گردد. والله غالب علی أمره و لکن أکثر الناس لایعلمون(خدا بر کار خود چیره و مسلط است ولی بیشتر مردم (خفایای حکمت و لطف تدبرش را) نمی دانند.} (یوسف)

2- توکل به خدا و چنگ زدن به ریسمان او
آری؛ سفر پر ماجرای هجرت چنان مخاطره انگیز بود که مرگ را نیز به همراه داشت، به طوری که مشرکین مکه شمشیر به دست شبانه خانۀ آنحضرت صلی الله علیه وسلم را در محاصره قرار می دهند، آن هم خانه ای که خالی از استانداردهای امنیتی و گارد حفاظتی است. مشرکین مکه در تعقیبش بودند تا ورودی غار تعقیبش کردند، اما ناکام شدند.
“سراقه”، سوارکار تا به دندان مسلح سوار بر اسب تیزرو می شود و آن چنان به آن حضرت صلی الله علیه وسلم نزدیک می شود تا پیامبر صلی الله علیه وسلم و یارغارش را دستگیر کند، چنان به آنها نزدیک می شود که آواز تلاوت قرآن پیامبر صلی الله علیه وسلم را می شنود. اما پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم تحت این شرائط دشوار و مصائب سخت توکلش به یاری خدا بیشتر می شود و بر یقینش افزوده می شود.
آری؛ هر چند که سیل سختی ها با شدّت تمام جریان داشته باشد و مشکلات گوناگون ببارد، انسان مومن تنها بر خداوند متعال توکل نموده و بر باور و یقینش راسخ تر می گردد که خداوند دوستانش را یاری می نماید.

3- درسی از معجزات خدادادی
آیا تا به حال با شخصی برخورد کرده اید که به تنهایی در محاصره ستمگران قرار گیرد و سپس صفهای آنها را بشکافد؟
اندکی خاک به سوی آنها پاشیده و به راه خود ادامه دهد و آنها تا ساعت‏ها متوجه رفتنش نگردند؟ آیا عنکبوتی را دیده اید که در اندک لحظه ای بر دهانۀ غار تار بتند؟
آیا گروهی از مجرمین را دیده اید که بالای کوه رفته و بر درب غار قرار گرفته و هیچ یکی از آنها سرش را پایین نکند تا داخل غار را ببیند؟
آیا دیده اید که پاهای اسب سراقه در زمین سفت و سختی فرو رود که گویا در گل فرو رفته است…؟
آیا گوسفند “ام معبد” را دیده اید که پستانش پر از شیر گردید؟
بی تردید این معجزه ها از بزرگترین دلایل قدرت خداوند متعال می باشد، و هر گاه یاری خداوند متعال شامل حال مومنین گردد، قوانین ظاهری را دگرگون می سازد {هرگاه خدا چیزی را بخواهد که بشود، کار او تنها این است که خطاب بدان بگوید: بشو! و آن هم می شود} (یس)

4- درس عشق با صاحب هجرت
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرموده است: «هیچ یک از شما ایمان به خدا نیاورده است تا آنگاه که من نزد او از فرزندانش و پدرش و همه مردم محبوبتر نباشم.»
آری؛ همین دوستی بود که اشک‏های شوق را، از این که شرف همسفر شدن با آنحضرت صلی الله علیه وسلم را حاصل کرده است، بر گونه های ابوبکر صدیق رضی الله عنه جاری ساخت.
همین محبت بود که ابوبکر صدیق رضی الله عنه در مقابل نیشی که در غار به او اصابت کرده بود از خود مقاومت نشان دهد، چرا که محبوبش بر روی زانوهای او خوابیده بود.
همین محبت بود که ابوبکر صدیق رضی الله عنه به آسانی همۀ اموال و جان و خانواده خویش را فدای پیامبر خدا کرده بود.
همین محبت بود که انصار را در روزهای گرم و سوزان تابستان بیرون از مدینه به استقبال رسول خدا صلی الله علیه وسلم می کشاند و چشمان منتظر آنها نظاره گر قدوم آنحضرت صلی الله علیه وسلم بودند.
کجایند آنهایی که از دستورات آنحضرت صلی الله علیه وسلم سر باز زده و سنت او را ترک نموده و باز هم گمان می کنند که آنحضرت صلی الله علیه وسلم را دوست دارند؟!

5- درس از خود گذشتگی وجان فدایی
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم و یاران جان برکفش بارزترین نمونه های جان فشانی را از خود به نمایش گذاشتند و جان و مالشان را برای یاری دین خدا به خطر انداختند.
به راستی آنها هجرت نمودند اما هرگز بهانۀ خانواده و فقر و تنگدستی را به رخ نیاوردند و حب دنیا برای آنها در مقابل دستورات خدا و رسولش هیچ ارزشی نداشت.
آن روز را به یاد بیاریم که حضرت علی رضی الله عنه در بستر رسول خدا صلی الله علیه وسلم خوابید و لحاف را بر رویش کشید، در حلی که به یقین می دانست که شمشیرهای کینه توزان برای کسی که در رختخواب جا گرفته فرود خواهند آمد.
 آن روز را در ذهن مرور کنیم که خانوادۀ ابوبکر صدیق رضی الله عنه (عبدالله پسرش و اسماء و عائشه دخترانش و عامربن فهیره غلام آزاد شدۀ او) نقش ایفا می کردند تا سفر پر ماجرای هجرت به وقوع بپیوندد و دشمن از آن بویی نبرد، در حالی که آنان به خوبی می دانستند که اگر مشرکین از نقش آفرینی آنها با خبر شوند، به جز کشتن آنها به چیز دیگری راضی نخواهند شد.
آری؛ جوانان صحابه رضی الله عنهم اجمعین این گونه بودند، اما جوانان ما در کجا و در چه موقعیتی قرار دارند؟
کجایند جوانانی که بر بسترهای نرم و گرم خوابیده اند و چند دقیقه هم از وقت خود را برای شرکت در نماز جماعت صبح قربان نمی کنند؟
بله، جوان ما در خواب عمیق فرو می روند، حال آنکه حضرت علی رضی الله عنه برای قربان نمودن جانش بر بستر پیامبر صلی الله علیه وسلم می خوابد… به راستی که این دو خواب با هم بسیار متفاوتند.
کجایند جوانان ما؟ آنهایی که انگشتانشان با عوض کردن کانالهای تلویزیون و شبکه های ماهواره ای سائیده و خسته شده است. کجا این انگشتان، و کجاانگشتان اسماء بنت ابوبکر- رضی الله عنهما- که کمربندش را پاره پاره می کند و با تکه ای از آن توشه راه رسول خدا صلی الله علیه وسلم را محکم می بندد تا در روز قیامت برای قربانی و فداکاری اسماء گواهی بدهند و نیز بر علیه ستمگاران بر آنچه می کردند گواه قرار گیرد.

7- درس برنامه ریزی و استفاده از اسباب
یقینا و قطعا پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم بر پروردگارش متوکل بود و بر دستورات او یقین وافر داشت و بر این باور و اعتقاد بود که تنها خداوند متعال او را کافی است، اما با وجود این بی تفاوت نبود که کارها را با تدبیر انجام ندهد، بلکه نقشه ای کاملا سرّی طراحی نموده و با مهارت خاص آن را عملی کرد؛
شخص مبارک پیامبر اکرم؛ امیر و رهبر سفر هجرت.
ابوبکر صدیق رضی الله عنه؛ مشاور و همسفر ایشان.
حضرت علی رضی الله عنه؛ جان‏فدا.
حضرت اسماء (دختر حضرت ابوبکر)؛ آذوقه رسان.
عبدالله (پسر ابوبکر صدیق)؛ مسئول جمع آوری اخبار و اطلاعات.
حضرت عامربن فهیره، (غلام آزاد شدۀ ابوبکر صدیق)؛ رد گم کن،
عبدالله بن اریقط؛ راهنمای سفر.
 پناهگاه موقت: غار ثور.
 زمان حرکت: بعد از سه شبانه روز.
مسیر سفر: راه ساحلی.
این برنامه ریزی کامل و دقیق بیانگر نبوغ بالا و حکمت والای آنحضرت صلی الله علیه وسلم است، و این ماجرا می طلبد که از چنین شخصیتی الگو برداری شود و از اسبابی که خداوند عنایت کرده با بکارگیری آنها همراه با اعتماد راسخ و باور پخته که خداوند اسباب را سبب قرار داده است، بهره برداری شود.

8- درسی از اخلاص صاحب هجرت
در حدیث آمده است که آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هیچ یک از شما به اندازه ابوبکر صدیق رضی الله عنه با جان و مالش، به من احسان ننموده است.»
ابوبکر [کسی است که دارائی خود را در راه خدا خرج می کند تا خویشتن را از صفت مذموم “بخل” پاکیزه بدارد. دارایی خود را برای رسول و برای اشاعه دین خدا خرج می کند.
اما سوال اینجاست که چرا پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم هزینۀ سفری را که ابوبکر رضی الله عنه داده بود، دوباره بر می گرداند؟
برخی از علما گفته اند: هجرت یک امر تعبدی بود، از این رو آن حضرت صلی الله علیه وسلم خواست تا هزینۀ سفر هجرت را از مال خویش پرداخت نماید.
این اقدام آنحضرت صلی الله علیه و سلم نمادی از اخلاص و تکمیل اعمال تقربی که نیاز به بذل مال دارد (مانند هزینۀ حج، صدقۀ فطر و اعمال دیگر)می باشد. یعنی بهتر است که نفقۀ و هزینه اینگونه اعمال از جیب خود فرد مسلمان باشد.

 

 

 


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید