امروز :سه شنبه, ۲۹ اسفند , ۱۴۰۲

امنیت دغدغه همیشگی

امنیت دغدغه همیشگی

 در طی دوازده سال انتشار روزنامه زاهدان از عنوان فوق بارها استفاده کرده ‏ام و به نظر می‏ رسد همچنان کاربرد داشته باشد. در ارزیابی علل ناامنی در استان نگاه‏های مختلف با توجه به خاستگاه های خود علل متفاوتی را مطرح می‏ کنند، معمولا نگاه مسئولان حول سه محور می‏ چرخد:

اول توطئه ‏های دشمنان خارجی به ویژه آمریکا، دوم ضعف و ناتوانی دو کشور همسایه شرقی ایران یعنی پاکستان و افغانستان در حفظ امنیت و کنترل بر مناطق هم مرز با ایران که موجب شده است تا این کشورها به محلی امن برای عاملان ناامنی در استان تبدیل شوند که در وقایع اخیر سخن از همکاری‏های اطلاعاتی با برخی از این گروهها توسط دولت پاکستان نیز شده است.

سومین مسئله هم گروه‏های ضدانقلاب و مخالف جمهوری اسلامی به ویژه با عقاید وهابیت است.
از دیدگاهی دیگر علل ناامنی در رفتار دولتمردان و افراطیون مسئول و غیرمسئول استان نهفته است. این دیدگاه رفتارهای تبعیض‏آمیز دولت در اموری همچون مدیریت و استخدام و مداخله در امور دینی اهل سنت و توهین به مقدسات آنان را از جمله علل ناامنی در استان می‏دانند.
واقعیت این است که دلایل هر دو گروه در استان وجود دارد و می‏تواند در ناامنی‏ها نقش داشته و زمینه‏سازی نماید، اما به نظر می‏رسد با نگاهی دیگر می‏توان دلایل دیگری را نیز برشمرد از جمله:

 1ـ فقر: استان سیستان و بلوچستان همواره با پسوند محروم شناخته شده است، این محرومیت در شاخص‏های مختلف از جمله فقر خود را نشان می‏دهد، وقتی در استانی با جمعیت دو میلیون نفر، پانصد هزار نفر تحت پوشش نهادهای امدادی باشند و 150 هزار زن سرپرست خانوار وجود داشته باشد، می‏توان به سادگی عمق فقر را دریافت. رتبه اول مالاریا، سل، ایدز، زایمان‏های غیربهداشتی، کم وزنی و کوتاه قدی کودکان در بدو تولد حکایت توأمان فقر و بهداشت است.

2- بیکاری: استان سیستان و بلوچستان به همراه یک استان دیگر رتبه اول بیکاری را در کشور دارا می‏باشد، وقتی به این فاکتور این نکته را هم بیفزاییم که سیستان و بلوچستان جوان‏ترین استان کشور است، اهمیت اشتغال و بیکاری بیشتر معلوم می‏شود.

 3- بی سوادی: استان سیستان و بلوچستان در زمینه آموزش و سواد نیز دارای رتبه اول تعداد بی‏سوادان است. اگر حتی نقش حاشیه‏ای هم برای فرهنگ در ناامنی‏ها قایل باشیم فاکتور بی‏سوادی قطعا یکی از علل موثر فرهنگی آن است.

 4- قاچاق مواد مخدر: استان سیستان و بلوچستان دروازه ورودی تولیدات چند میلیون کیلویی مواد مخدر افغانستان است. اگر به این امر چند نکته پیش‏گفته و ارتباط طایفه‏ای و قومی و مذهبی ساکنان دو سوی مرز و نگاههای فقهی خاص را بیفزاییم و سیاست مقابله بی‏مماشات جمهوری اسلامی با این پدیده را در نظر بگیریم نقش مواد مخدر در ناامنی استان بیشتر روشن می‏شود. می‏توان به این چند مورد شمارگان مهم دیگری نیز افزود اما در این نوشتار کفایت می‏کند.

 اکنون اگر به توطئه‏های دشمنان خارجی، عدم تسلط دولت‏های پاکستان و افغانستان بر مناطق هم جوار استان، همکاری برخی عناصر دولت‏های همسایه با عوامل ناامنی، رفتارهای تبعیض‏آمیز دولت در مدیریت و استخدام، مداخله در امور دینی اهل سنت، بی‏توجهی به مقدسات آنان، فقر، بیکاری، بی‏سوادی، کمبود امکانات و قاچاق مواد مخدر دو فاکتور نداشتن تئوری و برنامه و همچنین ضعف مدیریتهای استانی را نیز اضافه کنیم می‏توانیم با تصویری روشن‏تر صحنه ناامنی استان را ببینیم و تبعات آن را که ایجاد بغض و کینه میان اقوام و مذاهب و خلل در وحدت تاریخی استان و عقب‏ماندگی و توسعه نیافتگی استان است را بهتر درک کنیم. برای برون رفت از ناامنی و فقر و عقب ماندگی طرحهایی وجود دارد اما ارایه این طرحها گوشهای شنوا و زمینه‏های اجرا می‏خواهد، که تاکنون در استان به نحو شایسته و بایسته فراهم نشده است.

 
 دكتر محمد تقی رخشانی

روزنامه زاهدان

شماره (1773)

 

 

 


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید