امروز :جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳

چرا به خداوند متعال توکل نکنیم؟

چرا به خداوند متعال توکل نکنیم؟

 Image
امیدی که دارم به فضل خداست ….. که بر سعی خود تکیه کردن خطاست.
انسان در زندگی هرچند زرنگ و شجاع هم باشد اما باز هم در زندگی فردی و اجتماعی خود با یکسری چالشها و دشواری ها و آلام روحی مواجه می گردد که امید به خود و زندگی به میزان قابل توجهی در او کاهش می یابد. بنابراین با این همه اضطراب و ترس و لرز در دوران زندگی توانایی آن را ندارد که به تنهایی خودش را اهل سعادت قرار دهد و برای دیگران مثمرثمر واقع شود، از این رو نمی توان به قدرت مادی اتکا نمود و آن را ضامن خوشبختی خود دانست بلکه یک شخص مؤمن همواره آرامش درونی و عافیت جسمانی را در گرو اعتماد به ذات الله و حسن ظن و توکل بر او می داند.

چنانکه در حدیث قدسی آمده است: «أنا عند ظن عبدی بی، و أنا معه حین یذکرنی» رحمت من قرین گمان بنده من است که هرگاه مرا یاد کند با او هستم.
پس توکل به خدا، ضرورتی اجتناب ناپذیر است و هیچ کس از آن بی نیاز نیست، عالم و عامی، مرد و زن، حاکم و محکوم، کوچک و بزرگ. چون اجتماع به دست قوی و توانایی نیاز دارد که در هنگام گرفتاری و ناگواریها همکار و مددگار او باشد.
بدون تردید آنانی که آراسته به گوهر ایمان و یقین اند و به صفات خداوند اعتقاد دارند، خود را و امور خویش را به او وا می گذارد و در تمام مراحل زندگی بر او توکل می کنند.

دعوت به توکل در قرآن و سنت
«وعلی الله فتوکلوا إن کنتم مومنین» (المائده:23) تنها به خدا توکل و اتکا داشته باشید اگر ایمان دارید.
«وعلی الله فلیتوکل المتوکلون» (ابراهیم:12) کسانی که اهل توکل اند باید تنها بر خداوند توکل کنند.
«ومن یتوکل علی الله فهو حسبه» (الطلاق:3)هرکس به خدا اتکا و توکل داشته باشد خداوند برای او کافی است.
«إن الله یحب المتوکلین» (آل عمران: 109) خداوند کسانی را که به او توکل دارند، دوست می دارد.
«ومن یتوکل علی الله فان الله عزیز حکیم» (الزمر:36) هر کس به خداوند توکل کند همانا او چیره وتوانا و داناست.
«وتوکل علی الحی الذی لایموت» (فرقان: 58) توکل کن بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم خطاب به ابن عباس فرمودند: {و إذا سألت فاسأل الله و إذا استعنت فاستعن بالله} (رواه احمد و الترمذی) و هرگاه چیزی خواستی از خداوند بخواه وهرگاه کمک خواستی از خداوند کمک بگیر.
عن عمرو بن العاص رضی الله عنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: «إن قلب ابن آدم بکل واد شعبة فمن اتبع قلبه الشعب کلها لم یبال الله بأی واد هلکه ومن توکل علی الله کفاه الشعب} (رواه ابن ماجه)
حضرت عمرو بن عاص راوی است که حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم ارشاد فرمودند: قلب انسان در هر میدان – علاقه ها و روابط – شاخه های زیای دارد پس هر کسی که دلش را به هر شاخه ای سوق دهد، خداوند اعتنایی ندارد به اینکه در چه میدانی هلاک خواهد شد و هر آن کسی که بر خدا توکل می کند، خداوند در زمینه کلیه شاخه ها برایش کافی است.
عن أنس بن مالک رضی الله عنه یقول: قال رجل یا رسول الله أعقلها و أتوکل أو أطلقها وأتوکل؟ قال: أعقلها و توکل، یعنی الناقة. از حضرت انس بن مالک رضی الله عنه مروی است که مردی اعرابی گفت: ای رسول خدا شتر را ببندم و توکل نمایم و یا رهایش کنم و توکل نمایم؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: آن را ببندد و آنگاه توکل کن.
مولانا رومی رحمه الله می سراید:
گفت پیغمبر به آواز بلند            بر توکل زانوی اشتر ببند
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می خواست توکل را، راه و روش و شعار مسلمانان قرار دهد، از این رو در دعای خروج از منزل نیز به مسلمانان آموزش توکل را داده اند.
از حضرت ام سلمه رضی الله عنها نقل شده است که هرگاه آن حضرت از منزل بیرون می آمد می گفت: «باسم الله، توکلت علی الله، اللهم انی اعوذبک أن اضِل أو اُضلّ أو أزل أو اُزل أو أظلم أو اُظلم أو أجهل أو یجهل علی» (ابو داود، ترمذی) به نام خدا، بر خدا توکل نمودم، بار خدایا به تو پناه می برم از اینکه گمراه کنم یا گمراه شوم، لغزش کنم یا دیگری را بلغزانم و یا ظلم کنم و یا بر من ظلم شود و یا کار ظالمانه ای انجام دهم، یا بر من انجام داده شود.

توکل و اسباب
توکل به خدا مخالف با به کارگیری اسباب نیست که انسان علل و اسبابی را که خدا در کار جهان بکار گرفته است به سویی بیفکند واز الله بخواهد که از راههای خارق العاده به او مدد برساند و مثلا به آسمان بالای سر او بگوید که سیم و زر ببارد، یا به زمین زیر پای او بگوید که نان و گوشت و روغن و عسل بیرون دهد، بدون هیچ زحمت و کوشش و تفکر و کاری!.
خداوند متعال امور را به اسباب آن و نتیجه ها را به مقدماتش مربوط ساخته است، انسان به مقتضای تکلیف و سرشت الهی برای به دست آوردن سبب سوق داده می شود و کوتاهی و سهل انگاری برای فراهم نمودن این اسباب، منافی سرشت و مخالف امر خداست. «فامشوا فی مناکبها وکلوا من رزقه» [ملک: 51] در اطراف و جوانب آن راه بروید و از روزی خدا بخورید. «خذوا حذرکم فانفروا ثبات أو انفروا جمیعا» [نساء: 71] ای کسانی که ایمان آورده اید احتیاط نمایید و آمادگی خود را برای مقابله با دشمن حفظ کنید.
«وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل» [انفال: 61] و هرچه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید.
خداوند متعال خطاب به حضرت موسی علیه السلام می فرماید: «فأسر بعبادی لیلاً إنکم متّبعون» [دخان:23] پس بندگان مرا شبانه کوچ بده، چرا که تعقیب می گردید.
در داستان حضرت یوسف با برادرانش هشدار پدرش چنین آمده است: «یا بنی لا تقصص رؤیاک علی أخوتک فیکیدو لک کیداً» [یوسف:5] ای پسرم خوابت را برای برادرانت حکایت مکن برای تو نیرنگی می اندیشند.
«یا بنی لاتدخلوا من باب واحد وادخلوا من أبواب متفرقة» [یوسف:67] ای پسران من، همه از یک دروازه به شهر در نیایید بلکه از دروازه های مختلف وارد شوید.
پس معنای توکل این است که انسان مقدمات را فراهم سازد و نتایج را به خدا واگذارد، دانه را بکارد و میوه را از پروردگار بخواهد، به جنبه های بشری کار که به خودش مربوط می شود بپردازد و موانع را از سر راه او بردارد، چه بسا عواملی که انسان آنها را نمی شناسد و چه بسیار موانعی که برای انسان ناشناخته است دیگر چه رسد که بتواند آنها را از سر راه خود بردارد.
امام قشیری رحمه الله می فرماید: حرکات ظاهری مخالف توکل قلبی نیست، پس از اینکه برای عبد (بنده) ثابت شد که تقدیر کار الهی است و سختی و آسانی کار، به میل اوست.
حدیثی که یاوه گویان دست به دامان آن شده اند که «لو توکلتم علی الله حق توکله لرزقکم کما یرزق الطیر، تغدوا خماصاً و تروج بطانّا» اگر شما آن چنان که در خور و شایسته است، بر خدا توکل می کردید، خدا همان گونه که پرندگان را روزی می دهد، شما را روزی می داد، پرندگان هر بامدادی با شکمهای خالی از لانه های شان در می آیند، و شامگاه با شکمهای پر به لانه های شان باز می گردند، در واقع دلیلی علیه آنان است نه برهانی برای اثبات نظرشان؛ زیرا این تضمین روزی، که شامگاه با شکمهای پر باز می گردند، تنها در صورتی است که بامداد از لانه به درآیند و برای به دست آوردن روزی کوشش کنند، نه آنکه در لانه های شان بمانند. (الایمان و الحیاَة، قرضاوی 304)

رویکرد مسلمان در رابطه با توکل
انسان مسلمان با توکل به خداوند در همه کارهای خود به عنوان یک مسئولیت اخلاقی اکتفا نمی کند، بلکه آن را به عنوان یک فریضه و مسئولیت دینی وعقیدتی نگاه می کند، زیرا خداوند متعال می فرماید: «وعلی الله فتوکلوا إن کنتم مؤمنین» [المائده: 23] اگر مؤمن هستید، تنها به خداوند توکل کنید.
بر همین اساس توکل همه جانبه بخشی از ایمان انسان مسلمان به خداوند متعال است، اما توکل انسان مسلمان به خداوند و همه امور خود را به او سپردن با آن نگرشی که جاهلان به اسلام و دشمنان آن دارند، بسیار متفاوت است، درنگاه و باور آنان توکل به خداوند تنها کلماتی است که به زبان رانده می شود و دلها و اندیشه ها آن را درک ننموده و نمی فهمند و کنار نهادن اسباب وکار و تلاش و قناعت و رضایت به کمبودها و محرومیتها و واقعیتهای موجود می باشد. اما انسان آگاه و اهل ایمان در مورد توکل به هیچ وجه این گونه نمی اندیشد، بلکه آن را بخشی از ایمان و عقیده و عبادت خداوند به شمار می آورد و برای تحقق امور و کارهایش اساس را بر پایه توسل به همه اسباب لازم برای تحقق آنها قرار می دهد.
انسان مسلمان ضمن ایمان به سنتها و قوانین خداوندی حاکم بر نظام آفرینش و روابط اجتماعی و تلاش برای بکار گیری اسباب ضروری برای تحقق کردارها و تأثیر نهادن بر واقعیتها، معتقد نیست که برای تحقق اهداف بکارگیری اسباب به تنهایی کفایت می کند، بلکه توسل به اسباب را به عنوان اجرای فرمان خداوند، و همچون اطاعت او در مورد دیگر مسئولیتهای دینی نگاه می کند و آن را بر خود واجب می شمارد.
اما تحقق و فراهم شدن نتایج و رسیدن به اهداف را به خواست و اراده و حکمت خداوند می سپارد، زیرا تنها اوست که توان تأثیر نهادن اسباب را دارد و هرچه را او بخواهد همان می شود و کم نبوده اند کسانی که نتیجه کار و تلاش خود را ندیده و ثمر درختی را که در زمین کاشته اند نچیده اند.
بر همین اساس اعتماد و توکل همه جانبه به اسباب و معتقد به تأثیر نهادن ذاتی و قطعی آنها نوعی شرک و جهالت است، و از طرف دیگر ترک نمودن و کنار گذاشتن اسباب و عوامل برای تحقق و اجرای امور و کارها در حالی که توان و امکان بکار بستن آنها را داشته باشد گناه و انحراف بدفهمی دین است.
برای مثال پیامبر گرامی پس از مهاجرت بسیاری از یارانش به مدینه، برای مهاجرت خود منتظر فرمان خداوند ماند و پس از اجازه خداوند ترتیبات و اسباب زیر را برای رفتن به مدینه مهیا فرمودند:
1- یکی از بهترین اصحاب خود یعنی حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه را برای همراهی و همسفری در هجرت انتخاب نمودند.
2- توشه و غذا و آب لازم توسط حضرت اسماء دختر حضرت ابوبکر برای آنان فراهم گردید و در اختیار آنان قرار گرفت.
3- مرکب مناسب برای استفاده در راه دشوار و طولانی هجرت فراهم نمودند.
4- استخدام یک نفر راهنما و آشنا به راه ها و دره های سخت میان مکه و مدینه تا آنان را در طول راه همراهی و راهنمایی نماید.
5- هنگامی که خانه ایشان در محاصره دشمن قرار داشت، شبانه خود از منزل خارج گردیدند و برای آنکه قضیه مهاجرت ایشان زود آشکار نشود به حضرت علی رضی الله عنه دستور فرمود که در بستر ایشان بخوابند.
6- زمانی که مشرکین متوجه شدند که رسول خدا هجرت نموده اند و برای تعقیب آنها در قالب سختیها به راه افتادند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به همراه حضرت ابوبکر به غار ثور که در جهت مخالف راه مکه به مدینه قرار داشت وکمتر گمان برده می شد که به آنجا رفته باشند، پناه بردند.
7- و زمانی که حضرت ابوبکر خطاب به رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: اگر یکی از آنها خم می گردید و داخل غار را نگاه می کرد ما را می دید، رسول خدا فرمودند: ابوبکر! در مورد دو نفری که سومین آنها خداوند است چگونه فکر می کنی؟!
درلابلای این رویداد حقیقت ایمان و توکل در کنار هم تبلور پیدا می کنند. می بینیم که رسول خدا صلی الله علیه وسلم ضرورت بکار گیری اسباب را عملا ً انکار نمی فرماید، و آنها را به اساس اعتماد و توکل به شمار نمی آورد و تأثیر نهادن اسباب را به اراده خداوند می داند و با ایمان و اطمینان امور خود را در اختیار اراده خداوند قرار می دهد، پس از غار تاریک ثور که جایگاه مار و عقرب است به عنوان پناهگاه استفاده میفرماید، و با اطمینان و یقین خطاب به رفیق و همراه خود می گوید: نگران مباش خدا با ماست!.
از این سنت و رهنمود رسول خدا صلی الله علیه وسلم انسان مسلمان نگرش خود را به اسباب معین می کند و در مورد آنها بر اساس خواسته های شخصی خود عمل نمی کند، بلکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را اسوه و مقتدای خویش قرار می دهد.
انسان مسلمان بر این باور است که در کار و تلاش اعتماد به نفس و بهره گیری از توانایی های خود ضروری است، و بدین ترتیب در امور خود، خویشتن را ناتوان نمی شمارد و در اندیشه آن نیست که دیگران کارها و مسئولیتهای او را انجام بدهند. [با تلخیص از کتاب کلیات اسلام، ابوبکر جزایری 188-185]
بدون شک کسی که بدون کار و تلاش تمنای رسیدن به اهداف و آرمانهای خود را داشته باشد مانند کسی است که بدون بال، تمنای پرواز در هوا را داشته باشد و یا اشتیاق و آرزوی داشتن اولاد بدون ازدواج را دارد؛
ترجوا النجاة ولم تسلک مسالکها إن السفینة لاتجری علی الیبس.
امید رهایی داری وراه و روش را نمی پیمایی همانا کشتی در خشکی حرکت نمی کند.
پس باید در راه رسیدن به هدف از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نشد و درعین حال باید از خداوند متعال استعانت جست که «من جدّ وجدَ» عاقبت جوینده یابنده است.
آنانی که بر ذات احدیت توکل دارند هنگام ترس و خطر هیچ گونه ترس و اندوهی به خود راه نمی دهند و راضی به رضای پروردگارشان اند و با زبان حال خود چنین زمزمه می کنند.
یکی درد ویکی درمان پسندد            یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان ودرد و وصل و هجران             پسندم آنچه را جانان پسندد
به راستی که هیچ مشکلی نمی تواند فرد متوکل را از پای در آورد و مأیوس نماید زیرا در دریچه چشم موحد سرچشمه تمام قدرتها و نیروها اوست. توکل بر آن منبع فنا ناپذیر سبب افزایش مقاومت انسان در برابر مشکلات و حوادث سخت زندگی است.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید