امروز :پنجشنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳

مسلمان شدن سی هزار بت پرست توسط یک دعوتگر کنیایی

مسلمان شدن سی هزار بت پرست توسط یک دعوتگر کنیایی
مسجد جامع نایروبی - کنیادر سال 1966م. عبدالله حسین از دعوتگران اوگاندا در حالی که مقداری لباس به همراه داشت در منطقه ای در جنوب کنیا در حال گشت و گذار بود. او این لباسها را به کودکان این منطقه هدیه می کرد و این گوشه ای از فعالیت او برای دعوت دادن غیرمسلمانان این منطقه به دین اسلام بود.

یکی از کودکانی که از دست عبدالله حسین، لباسی را هدیه گرفته بود کودکی ده ساله بود که توسط همین هدیه، بعدها به یکی از دعوتگران بزرگ ساحل کنیا شد.
نام این کودک "علی کریسا" است که اکنون مدیر مرکز اسلامی در جنوب ساحلی کنیا است که این مرکز مسؤل نظارت بر دعوت غیرمسلمانان را بر عهده دارد.
نکته قابل توجه اینکه تاکنون حدود سی و دو هزار نفر از بت پرستان وحشی و جنگلی آفریقا به دست علی کریسا، به دین اسلام مشرف شده اند.

علی کریسا، داستان اسلام آوردن خودش را اینگونه بیان می کند:
داستان مسلمان شدن من متعلق به زمانی است که این لباس را هدیه گرفتم. از روزی که این لباس به من هدیه شد، همواره با خود می گفتم که من باید این لباس را بر تن کنم و علاقه بسیاری هم به آن داشتم؛ دلیل علاقه خود را نسبت به این لباس نمی دانستم اما نکته مهم اینکه همین لباس سبب ایمان آوردن من شد.
او ادامه می دهد: اسلام آوردن من، باعث ناراحتی شدید پدرم شد. او تمام حرکات من را زیر نظر داشت؛ یکبار به مسجد رفته بودم، هنگامی که از مسجد خارج شدم، پدرم من را گرفت و به شدت مورد ضرب و شتم قرار داد و آخرالامر من را در غل و زنجیر کرده و به درختی بست و شروع به زدنم کرد به طوری که اثرات آنها هنوز بر بدنم مشاهده می شود. اما بیشترین چیزی که من را آزار می داد این بود که آنها در حین شکنجه من را وادار می کردند که از غذاهای حرام مانند جگر سگ و غیره بخورم.
علی کریسا بعد از مدتی برای حفاظت دین جدیدش به روستایی دیگر رفته و چند سالی را در یکی از مدارس اسلامی به تحصیل علوم دینی سپری نمود، سپس به اوگاندا مسافرت کرد. در اوگاندا با راهنمایی یکی از اساتیدش به سودان مسافرت کرده و در یکی از دانشگاههای سودان مشغول به تحصیل شد و مدرک دیپلم در رشته تربیت اسلامی را حاصل نمود. سپس به کنیا برگشت و مدرک «تخصص فی دراسة الشریعة الاسلامیة» را از دانشگاهی در شهر "مومبسا" حاصل کرد.
شیخ علی کریسا از اولین ملاقاتهایش با دعوتگران عرب نقل می کند و می گوید: در یکی از روزها، شخصی آمد و به من خبر داد که یک دعوتگر عرب برای امر دعوت به کنیا آمده است. من از شنیدن این خبر بسیار متعجب شدم زیرا عربها غالباً برای خریدن دختران و زنان زیبا، به این منطقه می آمدند.
این داعی عرب، شیخ دکتر عبدالرحمن السمیط رئیس جمعیت کمکهای فوری بود که این مرکز جهت کمک رسانی به مسلمانان کنیا بنا شده بود.
شیخ علی کریسا می گوید: من با دیدن شیخ عبدالرحمان به گریه افتادم و حالات و مشکلاتی را که مسلمانان کنیا با آن مواجه بودند به وی گزارش دادم. اما شیخ عبدالرحمان سئوالی را مطرح کرد که برایم جدید بود. او گفت: چه کسی مسئول مرگ این همه آفریقایی است که بر بت پرستی و شرک می میرند؟ این سئوال باعث تحولی در زندگی من شد به طوری که بر آن شدم تا مسئولیت دعوت این گروه از انسانها را بر عهده بگیرم.
شیخ علی کریسا در مورد روش دعوتش می گوید: من و همراهانم با امکانات بسیار محدود در جنگلهای آفریقا حرکت می کنیم و کار دعوت را انجام می دهیم. بارها اتفاق افتاده که من و همراهانم مورد هجوم حیوانات وحشی قرار گرفته ایم اما با یقین بر اینکه خداوند حافظ داعیان دین اسلام است به کار خودمان ادامه می دهیم.
شیخ علی، نسبت به آینده سرزمین آفریقا و گسترش اسلام در این دیار اظهار امیدواری کرده که به زودی اسلام و اقرار به وحدانیت الهی سراسر کنیا را در بر خواهد گرفت. او معتقد است که اسلام و خصوصیات اسلام بسیار با خصوصیات فطری و اخلاقی مردم آفریقا همخوانی دارد و اگر دعوتگران مجرب و مخلص در این دیار به کار دعوت اقدام نمایند، نتایج بسیار خوش آیندی را در پی خواهد داشت.

اسلام آوردن پدر شیخ علی کریسا
بعد از گذشت چندین سال از اسلام آوردن علی کریسا، پدرش به مرکز اسلامی که ریاستش را شیخ علی کریسا بر عهده دارد می آید او به شاگردانش دستور می دهد که پدرش را به بهترین وجه مورد اکرام و اعزاز قرار داده و از وی پذیرایی نمایند.
سپس خطاب به پدرش می گوید: ای پدر!  یادت می آید زمانی که یک کودک را مورد ضرب و شتم قرار می دادی؟. پدرش به طور بسیار غیرمنتظره ای جواب می دهد: اکنون اوضاع تغییر کرده است، الآن تو پدر هستی و من فرزند، من تحت فرمان تو هستم، اگر می خواهی من همین الآن مسلمان می شوم.
شیخ علی با شنیدن این جواب به وجد آمده تکبیر می گوید و به همراه پدرش به روستای محل تولدش بر می گردد. بعد از چند روزی مادر و افراد قبیله شیخ علی مشرف به اسلام می شوند.
پدر ومادر شیخ علی کریسا هشت ماه بعد از اسلام آوردنشان وفات می کنند.
شیخ علی، همیشه، عبدالله حسین (دعوتگر اوگاندایی) را که سبب هدایتش شد، یاد کرده و اعتراف می کند که اسلام آوردن و موفقیتهای خود را مدیون عبدالله حسین می دانم.

منبع: اسلام اون لاین.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید