- سنی آنلاین - https://sunnionline.us/farsi -

عوامل بروز سوء ظن و راههای پیشگیری از آن

Imageسوء ظن دارای عواقب ناگوار اجتماعی و فردی است که همچون آتش، در خرمن خرد و خوی انسان زبانه می کشد و فرد و جمع را قربانی می کند … بر اثر پدیده بدگمانی مردم یکدیگر را مورد اتهام قرار داده و روحیه اطمنیان متقابل از میان آنها رخت بر می بندد و نسبت به هم کینه و عداوت پیدا می کنند و در نتیجه همدیگر پشت کرده و روی گردان می شوند.


 
 
محمد رضا رخشانی
استاد دارالعلوم زاهدان
 
ظن نیکو بر، بر اخوان صفا                           گرچه آید ظاهر از ایشان جفا
آن خیال و وهم بد چو شد پدید                          صد هزاران یار را از هم برید

عده ای از مردمان دارای اذهان افسار گسیخته اند که با تصورات و ذهنیتهای خود دیگران را متهم نموده و به بلا می افکنند. بدگمانی صفت زشت و ناپسندی است. خداوند متعال چنین سرشتی را تقبیح نموده و می فرمایند:
«یا أیها الذین امنوا اجتنبوا کثیراً من الظن إن بعض الظن إثم» [الحجرات: 12] ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید چرا که بعضی از آنها گناه است.
در احادیث نبوی نیز درباره اجتناب از سوءظن نسبت به دیگران تاکید فراوانی شده است، در حدیثی از آن حضرت صلی الله علیه وسلم می خوانیم.«عن أبی هریرة رضی الله عنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم إیاکم و الظن فان الظن أکذب الحدیث. [صحیح بخاری، النکاح، شماره 5143، الادب، شماره 6064، صحیح مسلم، البر و الصلة، شماره 2563] از حضرت ابوهریرة رضی الله عنه روایت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: از بدگمان بودن نسبت به یکدیگر بپرهیزید زیرا که گمان بد، دروغ ترین سخن است.
در این روایت بدگمانی به دروغ ترین سخن تعبیر شده است، شاید اشاره به این مطلب است که چنانچه علیه شخص با زبان دروغ گفته شود، هر مسلمانی آن را گناه بزرگ می داند ولی مردمان عموماً گمان بد داشتن نسبت به دیگران را آن قدر مهم و زشت نمی دانند. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم هشدار می دهند که گمان بد نیز از دروغهای بسیار بزرگ، بلکه از همه دروغها بزرگتر است و این گناه دل، از آن گناه زبان کمتر نیست.
همان طور که در این حدیث بدگمانی تقبیح شده در حدیث دیگر حسن ظن از آثار عبادت معرفی گردیده است: «حسن الظن من حسن العبادة» [رواه احمد و ابوداود] گمان نیک نتیجه حسن اعمال وعبادت شخص است.


بدگمانی از دیدگاه فرهیختگان

گمان گاهی ممنوع و نامشروع است و انسان مسلمان باید شدیداً از آن اجتناب ورزد و این در همان صورتی است که نشانه و دلیلی بر صحت گمان مترتب نباشد و شخص مظنون از خصلتها و صفاتی مغایر با مضمون گمان برخوردار باشد، به نحوی که اگر شخص به صلاح و راستی و امانتداری میان مردم مشهور باشد گمان فساد و خیانت در مورد او نامشروع است و بدون شک میان او و کسی که به فساد و تبهکاری میان مردم شناخته شده و آشکارا به انجام کارهای ناپسند می پردازد تفاوت است. [الجامع لاحکام القرآن:16-332/331]
پیداست افرادی که تحت تأثیر احتمالات ذهنی نسبت به دیگران بدگمان شده و همان گمان را عین حقیقت تصور می کنند و دارای دلهایی مریض و مشوش هستند که با کینه و خودخواهی آمیخته و آنان را تحریک می کند تا به حیثیت مردم مسلمان تعرض کنند و آبروی آنان را به ناحق بریزند. متبنی می گوید:
                 إذا ساء فعل المرء ساءت ظنونه                            و صدق ما یعتاده من توهم
                و عادی  محبّیه بقول عُداته                               و اصبح فی لیل من الشک مظلم
«وقتی انسانی به کارهای زشت دست یا زد گمانهای او نیز بد خواهد شد و توهمات ذهنی خود را تصدیق می کند، چنین فردی بر مبنای اظهارات دشمنانش با دوستان از در مخالفت و دشمنی وارد شده و در تاریکی اوهام و ظلمت گرفتار خواهد شد».
چه بسیاراند افرادی که غالب گمانهای شان جز افتراء و خیال پردازی چیزی نیست و بدون هیچ گونه دلیل واضحی یا برهان صریحی به بدگمانی نسبت به دیگران و متهم کردن آنها به انواع و اقسام بدیها می پردازند.
ابوحامد غزالی رحمه الله می فرمایند: آنچه به ذهن خطور می کند و بلکه شک و شبهه ای که در انسان نسبت به دیگران ایجاد می شود قابل بخشش است و خداوند از آن درگذر می کند. اما آنچه در این میان ممنوع بوده گمان است و گمان عبارت است از اینکه قلب نیز تابع احتمال ذهنی شود و بدان حکم نماید؛ علت حرمت آن بدین خاطر است که چز خداوند کسی عالم به اسرار نیست و شایسته نیست که انسان ندانسته و بدون تحقیق کسی را متهم به بدی کند، مگر اینکه بر او واضح شود و مجال تأویل در آن منتفی باشد. در چنین صورتی انسان ناگزیر است بر آنچه خود شاهد بوده و به طور متقن پی برده معتقد شود و به آن حکم کند. اما آنچه با چشم سر ندیده ایم و با گوش جان نشنیده ایم و صرفاً ناخودآگاه به ذهنمان خطور کرده را باید تکذیب کنیم و از قبول آن جداً خودداری نماییم؛ چرا که ذهنیاتی ساخته و پرداخته شیطان لعین، فاسق ترین فاسق است. [احیاء العلوم الدین:ج3ص64].
محمد بن سیرین رحمه الله می گوید: هرگاه از برادر دینی ات عمل ناخوشایندی مشاهده نمودی که باعث ناراحتی ات گردید وی را معذور دار و به بهانه ای کارش را توجیه کن امّا چنانچه مجال توجیه برایت وجود نداشت باز چنین فکر کن که او این کار را عمداً انجام نداده و شاید او خود دلیلی برای این کار داشته است. [التوبیخ و التنبیه، ابوشیخ اصبهانی:شماره 97]
حضرت امام ابوحنیفه رحمه الله به شاگردش چنین نصیحت می کند:
فرزندم! خدای تو را هدایت کند! از تعجیل در کارها بپرهیز و آنچه را می شنوی درنگ کن، هرگاه از من سخنی شنیدی که برایت ناخوشایند آمد از من بخواه تا آن را برایت تحلیل و تفسیر کنم که چه بسا سخنی که برای انسان ناپسند جلوه می نماید اما وقتی به کنه مطلب و تفسیر واقعی آن پی برد، بدان خشنود می گردد.
فرزندم! در جامعه افرادی یافت می شوند که وقتی سخن ناخوشایند و یا ناپسندی را می شنوند، فرصت را غنیمت می شمرند و همان را علَم کرده میان مردم شایع می کنند. این افراد با تمام توان به نقل برداشت و تفسیر خویش از سخن می پردازند.[العالم و المتعلم، ابوحنیفه ص55، برگرفته از کتاب اخبار و شایعات، عبدالرحمن صویان، با دخل و تصرف ص96-89]


اسباب و عوامل سوء ظن و بد بینی

بدگمانی و سوءظن از نظر روانی ممکن است گاهی به صورت خفیف و گاهی به صورت شدید و حاد، یعنی به صورت یک بیماری روانی بروز کند و در هر صورت معلول علتهای گوناگونی می تواند باشد که در اینجا به پاره ای از آنها خواهیم پرداخت:
1ـ بدبینی و بد سرشتی
گاهی سرچشمه سوء ظن ناپاکی و آلودگی خود انسان است، فرد در محیط ناسالمی بار آمده و زشتیها و گناهان بسیاری را مرتکب شده است و این گناهان باعث به وجود آمدن سوء ظن ناروای او نسبت به دیگران می شود، همان گونه که خوشبینی زیاد گاهی از صفا و پاکی خود شخص سرچشمه می گیرد؛ یعنی روی اصل «مقایسه به خود» دیگران را بد یا خوب تصور می کند.
2ـ حس انتقام و کینه توزی
انسان  چون نمی تواند عملاً از افراد مورد نظر انتقام بگیرد و یا با زبان اظهار دارد، لذا به منطقه فکر و قلب عقب نشینی کرده و در آنجا آشوبی به پا می کند، به اونسبت بد می دهد، او را محاکمه، توبیخ و سرزنش می نماید و از این طریق «تشفی خاطر» می جوید.
3ـ تبرئه یا تخفیف مجازات خود
تبرئه و تخفیف مجازات خویش در دادگاه وجدان نیز یکی دیگر از علل سوء ظن است، زیرا از این راه می کوشد شریک جرمهایی برای خود درست کند و نسبت به دیگران گمان بد ببرد تا اعمال سوء خود را توجیه نموده و کم اثر و عادی جلوه دهد و بگوید تنها من نیستم که گرفتار چنین حالتی هستم.
4ـ معاشرت با افراد ناصالح
یکی دیگر از علل سوء ظن معاشرت با بدان است، زیرا ملاک قضاوتهای کلی انسان غالباً استقرای ناقصی است که درباره افرادی که با آنها سر و کار دارد به عمل می آورد. اگر معاشران انسان افراد نادرستی باشند انسان طبعاً به همه مردم بدبین خواهد شد.
5ـ عدم پرهیز از امور مشتبه
گاهی بی مبالاتی به امور شبیه حرام به صورت عمد یا غیرعمد و توجیه نکردن آن در صورت غیرعمدی بودن، زمینه سوء ظن را در دیگران فراهم می سازد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم عملاً ما را به پرهیز ودوری از مواردی که انسان را زیر سوال می برند، فرا خوانده است.
حضرت ام المومنین صفیة بنت حییّ- رضی الله عنها- می گوید: حضرت رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مسجد در حال اعتکاف بودند. برخی شبها من به دیدار ایشان می رفتم، شبی  که از نزد ایشان قصد برگشتن به منزل را داشتم، رسول خدا مرا تا درب مسجد همراهی کرد، در همین هنگام دو تن از انصار داشتند از آنجا رد می شدند چون ما را دیدند، گامهای شان را بلندتر کردند، رسول خدا صلی الله علیه وسلم آنها را صدا زد بایستید! این خانم را که همراه من می بینید همسرم صفیه بنت حییّ است. گفتند: سبحان الله! ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم! آن حضرت فرمودند: شیطان همچون خون به همه جای بدن انسان سر می کشد، هراس داشتم که نکند در دل شما چنین بدی بیندازد.
6ـ رعایت نکردن رهنمود های اسلام در مورد نجوی و سرگوشی
چه بسا گاهی دو نفر با هم به سرگوشی می پردازند و زمینه هجوم شک و گمانهای باطل را برای همراه سوم شان فراهم می سازند.
7ـ ارتکاب علنی گناه
گاهی افرادی چنان غرق در معصیت و گناه اند که از بازگو کردن آن ابایی ندارند و هر جا که خواستند آن را نقل می کنند، چنین کاری باعث سوء ظن دیگران می شود، زیرا او به جای سپاس گذاری خداوند از اینکه گناهانش را پوشیده راه خیانت و ناسپاسی را پیمود و آن را علنی کرده است، طبیعی است در چنین شرایطی دیگران نسبت به او سوء ظن پیدا می کند.
8ـ نگاه به گذشته و فراموش کردن وضعیت موجود
گاهی گناهکاری توبه می کند و راه بندگی خداوند را برمی گزیند ولی عده ای فراموش اند که قلب انسانها در اختیار خداوند است و هرگونه که بخواهد آنها را دگرگون می سازد، این افراد  با  درنظر گرفتن دوران سابق به اظهار نظر و قضاوت پیرامون آنها پرداخته و نسبت به وضع خوب و سالم کنونی توجه نمی کنند، در این گونه مواقع، شیطان راهی برای برانگیختن و تقویت شک و گمان و خیالات پوچ و باطل و بی دلیل می یابد.
9ـ بی توجهی به پیامدهای سوء ظن
غفلت و فراموش کردن پیامدهای سوء ظن نیز گاهی سبب دچار شدن به این آفت و بیماری می شود، زیرا اگر انسان در مورد چیزی دقت و کنجکاوی نکند دچار آن می شود هر چند چیز خطرناک و مرگباری هم باشد.

 
زیانهای اجتماعی و فردی سوء ظن
سوء ظن دارای عواقب ناگوار اجتماعی و فردی است که همچون آتش، در خرمن خرد و خوی انسان زبانه می کشد و فرد و جمع را قربانی می کند، در اینجا به گوشه ای از این تبعات زیانبار اشاره می گردد:
الف- تفرقه و چنددستگی اجتماعی
بدبینی سر چشمه عداوتها و گاهی عامل اصلی جنگها و نزاعها خونین می شود. چه بسیار خانوده ها که بر اثر بدبینی از هم متلاشی شده و چه بسیار رجال لایق و با شخصیت که با یک گمان بد درباره آنها به قتل رسیده اند.
بر اثر پدیده بدگمانی مردم یکدیگر را مورد اتهام قرار داده و روحیه اطمنیان متقابل از میان آنها رخت بر می بندد و نسبت به هم کینه و عداوت پیدا می کنند و در نتیجه همدیگر پشت کرده و روی گردان می شوند.
ب- رشد نفاق و دو رویی
سوء ظن محبت و دوستی را خاموش نموده و نفاق و دورویی را در میان دوستان پرورش می دهد زیرا چنان کسی به ظاهر ناچار است  تظاهر به دوستی با رفقای خود کند در حالی که در باطن چنین نیست و نسبت به آنها بدبین می باشد و همین طرز رفتار موجب پرورش روح نفاق و دورویی در او خواهد گردید.
ج- مانع همکاری اجتماعی
بدبینی بزرگترین مانع همکاری اجتماعی و اتحاد و پیوستگی دلهاست و انسان را به زندگی فردی، گوشه گیری، انزوا، تک روی و مفاسد ناشی از این صفات می کشاند، سوء ظن نمی گذارد که انسان به دیگران اعتماد کند و پایه همکاری با او بریزد و با کمک او به حل مشکلات بشتابد.
د- عامل ناراحتی روح و اضطراب
بدبینی سرچشمه ناراحتی روح و عذاب جسم و اضطراب و نگرانی خاطر است. افراد بدبین غالباً ناراحت اند و بر اساس توهماتی که درباره اشخاص و حوادث دارند فوق العاده رنج می برند، آنها از معاشرت با افراد که یکی از وسایل عادی و موثر نشاط روحی است گریزان اند، در درد دل کردن که وسیله مفیدی برای تخفیف آلام و ناراحتی ها است می ترسند، زیرا فکر می کنند ممکن است موجب افشای اسرار آنها و یا مشکلات دیگری گردد و به همین دلیل غالباً افسرده، بی نشاط و غمگین هستند.
اگر این حال «بدبینی» در انسان تشدید شود، وضع وخیمی به خود خواهد گرفت، کار به جایی می رسد که انسان از همه چیز و همه کس می ترسد و وحشت می کند، همه حوادث را به زیان خود می بیند.
در سوره منافقون سوء ظن و بدبینی یکی از صفات منافقین بر شمرده شده است: «یحسبون کل صیحة علیهم»  هر فردی از هر جا بلند شود بر ضد خود می پندارند. [منافقون:63]
ه- سوء ظن پلی است برای ارتکاب سایر گناهان
انسان مبتلا به آفت سوء ظن در مسیر تحقیق و کنجکاوی بی موردش و برای اطمینان از گمان خویش به زنجیره ای از معاصی و گناهان مانند تجسس، غیبت، سخن چینی، حسادت، کینه، قطع رابطه و جدایی و… دچار می گردد.
ی-حسرت و پشیمانی
گاهی انسان بدگمان پس از تحقیق و بررسی به نتیجه ای می رسد که خلاف ظن و گمان اوست، در این گونه موارد چنانچه از آفتاب فطرتش شعله ای باقی مانده باشد، دچار حسرت و پشیمانی می شود.
ز- تضییع اوقات
انسان بدگمان عمر خود را در سرگردانی و دنباله روی از گمانهای بد خویش و در تلاش برای اثبات درستی آنها که در عین حال غالباً نادرست هستند ضایع خواهد کرد، و اگر هم گمان او درست از آب دربیاید، تنها نسبت به چیزهایی آگاهی یافته که دردآور و آزار دهنده اند، و در هر دوحال دست آوردی به جز زیان و ضرر نخواهد داشت.

 
راههای درمان سوء ظن
1ــ حسن ظن نسبت به مؤمنان بدین صورت که نگاه به ظاهر اشخاص باشد و باطن آنان به خداوندی که آگاه به رازهای نهانی است سپرده شود. چنانکه در حدیث نبوی ارشاد شده است: «ظنوا بالمومنین خیراً» به مؤمنان حسن ظن داشته باشید.
                                      هر که جامه پارسا بینی              پارسا دان و نیک مرد انگار    (سعدی)
2ـ به اصلاح خودمان بپردازیم تا اگر دیگران را با خود مقایسه می کنیم، این مقایسه منشأ حکم به فساد و بدی آنها نگردد و نیز در دورانی که به اصلاح خود مشغولیم، همواره این نکته را مدنظر قرار می دهیم که ما نباید دیگران را همچون خود فرض کنیم، چه بسا آنها روحیاتی به مراتب عالیتر و بهتر از ما داشته باشند.
3ـ هنگام نجوی و سخن سرگوشی، آداب و روش دینی را رعایت نمودن مانند: پرهیز از نجوای دو نفری و شخص سوم را تنها گذاشتن.
4ـ پرهیز از موارد سوال برانگیز و شبهه آفرین؛ انسان باید همواره خود را از جاهایی که زمینه بدگمانی دیگران را فراهم می سازد و شخص مورد تهمت قرار می گیرد پرهیز نماید، به ویژه علما و مربیان که برای دیگران الگو و نمونه هستند از این گونه موارد باید جداً خودداری کنند، زیرا هر حرکت و کار مشکوکی برای آنان گران تمام خواهد شد.
علامه ابن دقیق رحمه الله می گوید: پرهیز از مکانها و مسائلی که در آنها انسان مورد تهمت قرار می گیرد، نسبت به علما و پیروان آنان بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است نباید کاری را انجام دهند که مورد بدگمانی دیگران واقع شوند، هر چند خود در انجام دادن آن کار حسن نیت داشته باشند.
5ـ کوشش مداوم برای سالم سازی محیط اجتماعی به ویژه ارتباط با جمعی که از سلامت فکری و اخلاقی بر خوردار باشند، باید معاشرت با «اشرار» را که سر چشمه سوء ظن به «اخیار» می گردد ترک گوییم، این گونه معاشرتهای مسموم گذشته از معایب فراوان دیگر محیط فکر ما را در ارزیابی شخصیت افراد، تاریک می سازد و ما را در شناسایی افراد به اشتباهات بزرگی مبتلا می گرداند.
6ـ رفتار و بر خورد با اشخاص بر اساس وضعیت کنونی آنان و نا دیده گرفتنن گذشته شان؛ وقتی خداوندی که آنها در حق او نافرمانی کرده و مرتکب جرم و گناه شده اند مورد عفوشان قرار داده است ما نیز بهتر است که با دیده عفو و گذشت به آنان بنگریم.
7ـ تفکر در عواقب و پیامدهای زیانبار سوء ظن در دنیا و آخرت؛ اندیشه در این مطلب که برای بدگمانی، خداوند روز قیامت از من دلیل خواهد خواست که من فاقد آن هستم. [برگرفته از آفات علی الطریق، سید نوح]
پس باید از سوء ظن بی مورد نسبت به برداران دینی خود پرهیز کرد و در مورد آنان انصاف را مدنظر قرار داد و این کلام فارق اعظم رضی الله عنه را آویزه گوش نمود که فرمودند: «ولاتظن بکلمة خرجت من أخیک إلا خیراً و أنت تجد لها فی الخیر محملاً» [روضة العقلاء: ص90-89]هرگاه از برادر مسلمانت سخنی را شنیدی و امکان حمل کلام بر خیر وجود داشته باشد با بدگمانی بر آن منگر!
بدون تردید زمانی که دلها را از گمانهای فاسد و بی اساس تهی نمودیم و قلبهای خود را از مهر و شفقت نسبت به دیگران مملو ساختیم به نشاط روحی دست یافته و از معاشرت با دیگران لذت خواهیم برد.
                    ای اهل هنر قصه همین است که گفتم               هان تا نفروشید یقینی به گمانی (ابن یمین(